صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۵۱۰ - الولایه الکبری
بآن قدری که سیرت ناتمام است
همان از دایره تاریک فام است
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۵۱۹ - حرف الیاء یاقوته الحمراء
دگر یاقوته الحمرا کدام است
مراد از نفس کلی در کلام است
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۸۶
بکیش زاهدان گرمی حرام است
مرا دیر مغان بیت الحرام است
ترا در خانقه باب المراد است
مرا در میکده دارالسلام است
حدیثی شیخ اگر از موهبت راند
[...]
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۹۱
دل عاشق که نازکتر زجام است
چسانش طاقت سنگ ملام است
چه بگریزد زسنگ آنکش نه جام است
چه پرهیز در ننگ آنکش نه نام است
بده در جام جم خون سیاوش
[...]
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۵۳ - مرا فرمود پیر نکته دانی
مرا فرمود پیر نکته دانی
هر امروز تو از فردا پیام است
دل از خوبان بی پروا نگهدار
حریمش جز به او دادن حرام است
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۹۹ - تو گوئی طایر ما زیر دام است
تو گوئی طایر ما زیر دام است
پریدن بر پر و بالش حرام است
ز تن بر جسته تر شد معنی جان
فسان خنجر ما از نیام است
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۰۲ - جهان ما که جز انگاره ئی نیست
جهان ما که جز انگاره ئی نیست
اسیر انقلاب صبح و شام است
ز سوهان قضا هموار گردد
هنوز این پیکر گل ناتمام است
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۱۸ - دوام ما ز سوز ناتمام است
دوام ما ز سوز ناتمام است
چو ماهی جز تپش بر ما حرام است
مجو ساحل که در آغوش ساحل
تپید یک دم و مرگ دوام است
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۶۹ - هنوز این چرخ نیلی کج خرام است
هنوز این چرخ نیلی کج خرام است
هنوز این کاروان دور از مقام است
ز کار بی نظام او چه گویم؟
تو میدانی که ملت بی امام است
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۱۵۸ - ترا اندر بیابانی مقام است
ترا اندر بیابانی مقام است
که شامش چون سحر آئینه فام است
بهرجائی که خواهی خیمه گستر
طناب از دیگران جستن حرام است
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۱۶۷ - مسلمان از خودی مرد تمام است
مسلمان از خودی مرد تمام است
بخاکش تا خودی میرد غلام است
اگر خود را متاع خویش دانی
نگه را جز بخود بستن حرام است
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۱۷۹ - میان امتان والا مقام است
میان امتان والا مقام است
که آن امت دو گیتی را امام است
نیاساید ز کار آفرینش
که خواب و خستگی بر وی حرام است
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۲۳۶ - هنوز اندر جهان دم غلام است
هنوز اندر جهاندم غلام است
نظامش خام و کارش ناتمام است
غلام فقرن گیتی پناهم
که در دینش ملوکیت حرام است
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۳۴۳ - حریف ضرب او مرد تمام است
حریف ضرب او مرد تمام است
کهنتش نسب والامقام است
نه هر خاکی سزاوار نخ اوست
که صید لاغری بر وی حرام است
اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۱۳۸ - تمهید گلشن راز جدید
مسافر چون بود رهرو کدام است
کرا گویم که او مرد تمام است
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۲۸ - از تهران تا قمصر
سئوالی جامع و بحثی تمام است
بهصورتپخته ،درتحقیقخاماست
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۳۱ - در وصف استاد حسین بهزاد نقاش عالیمقام
حسین رادکِش بهزاد نام است
کمالالدین بهزادش غلام است
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۲۲ - گرگ و شبان
کنون دیگر نه وقت انتقام است
که کار گله و چوپان، تمام است