عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۶ - در خطاب هاتف غیب پاکباز را و درد او را استماله کردن و دلخوشی فرماید
چو عجز آوردی اینک در نهادت
گره بیشک ز کار اکنون گشادت
شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۱۳ - قاعده در تفکر در انفس
ظهورِ قدرت و علم و ارادت
به توست ای بندهٔ صاحب سعادت
شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۶۰ - اشارت به زنار
نگردد جمع با عادت عبادت
عبادت میکنی بگذر ز عادت
شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » بخش ۴ - در تحقیق حقیقت
به کلی دور شو از رسم و عادت
بگو از جان و دل قول شهادت
شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » بخش ۶ - در تحقیق نماز
تو هم گر عابدی بگذار عادت
که اینست ای اخی سر عبادت
شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » بخش ۱۵ - در حکمت و موعظت
ولی چون پر کنی علم و عبادت
شوی مرغی که پری تا سعادت
شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » بخش ۳۷ - در حسب حال و ختم کتاب گوید
ولی چون کم شود از دل مرادت
کند در نامرادی دوست شادت
سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۷۸ - بزم آرائی جمشید
نداری با هواداران ارادت
مگر در چین چنین بوده ست عادت؟
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۳ - ترتیب دلایل هستی واجب تعالی نمودن و ترغیب به تامل در آن فرمودن
بدو آر از همه روی ارادت
و زو جو ختم کارت بر سعادت
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۷ - در معراج وی که از آفتاب رفیع الدرجات ذوالعرش سایه ایست و از معارج قدر آن از ذروه عرش تا حضیض فرش پایه ای
شبی دیباچه صبح سعادت
ز دولت های روز افزون ز یادت
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۱۴ - داستان شمع جمال یوسفی در شبستان غیب افروختن و پروانه دل آدم را به مشاهده فروغ آن سوختن
جبینش مطلع صبح سعادت
شب غیب از رخش روز شهادت
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۳۵ - رسانیدن مالک یوسف را علیه السلام به حوالی مصر و خبر یافتن پادشاه از آن و عزیز را به استقبال ایشان فرستادن
که سر جز پیش آن کس خم مبادت
که بر گردن ز سر منت نهادت
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۴۸ - رسیدن شب و عرضه کردن کنیزکان جمال خویش را بر یوسف علیه السلام تا به کدامیک از ایشان رغبت نماید
نگردد کور دیو بی سعادت
به جز از خم انگشت شهادت
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۵۲ - درآوردن زلیخا یوسف را علیه السلام به خانه هفتم و بذل کردن مجهود در نیل مقصود و گریختن یوسف و ماندن زلیخا در تحیر و تأسف
به این حسن جهانگیری که دادت
به این خوبی که در عارض نهادت
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۵۷ - انگیز کردن زنان مصر زلیخا را بر فرستادن یوسف علیه السلام به زندان و فرمان بردن زلیخا ایشان را
به پا شد بندشان قید ارادت
به گردن غلشان طوق سعادت
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۵۷ - انگیز کردن زنان مصر زلیخا را بر فرستادن یوسف علیه السلام به زندان و فرمان بردن زلیخا ایشان را
رخ آورد آنچنان کش بود عادت
در آن منزل به محرات عبادت
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۶۹ - غلبه کردن محبت زلیخا بر یوسف علیه السلام و بنا کردن عبادتخانه از برای وی
به چشم نور رفته نور دادت
وز آن بر رو در رحمت گشادت
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۷۳ - در پند دادن و بند نهادن فرزند ارجمند که دست ادراک در فتراک اکتساب کمالات استوار دارد و پای میل در ذیل اجتناب از جهالات برقرار وفقه الله لما یحبه و یرضاه
چو در دستش نهی دست ارادت
به دست آید تو را گنج سعادت
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۲۵ - نصیحت کردن مهین بانو شیرین را و سوگند دادن به خویشتنداری
کند چرخ آنچه تو باشد مرادت
همیشه سرنوشت نیک بادت
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۵۵ - پاسخ دادن شیرین خسرو را
چو زلف من پریشانی مبادت
بود کارت چو ابرو در گشادت