وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۴ - در مرثیۀ نصرة الدین اتسز
ز مرگ شاهزاده نصرة الدین
نه دل را ماند قوت ، نه زبان را
جهانی بود در انواع مردی
که داند مرثیت گفتن جهان را؟
وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۹ - در مدح امام حمیدالدین ابوبکر بن عمر محمودی
حمیدالدین ، در انواع محامد
که از مادر نظیر تو نزادست
ره آزادگی خلقت نمودست
در فرزانگی طبعت گشادست
تویی گردون فراز دهر و در دهر
[...]
وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۱۱ - در حق اتسز خوارزمشاه
تویی ، شاها ، که از مهر و زکینت
ولی را عید و دشمن را وعیدست
بعیدت تهنیت گفتن نیارم
که خود سرتاسر ایام تو عیدست
وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۳۱ - در حق حاسدان خویش
مرا نقصی نیابد، گر سفیهان
بنقض من فراوان ژاژ خایند
چو پیشانی شیر بیشه بینند
سگان کاهدان در بانگ آیند
وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۴۱ - لغز در نام قطب
مهی ، کندر سمرقند از لب او
نبات مصر را جان می فزاید
اگر طوطی طبع جان فزاید
بشاخ شکر نابش گراید
بشولد مر طبق را بر طریقی
[...]
وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۶۰ - هم در حق مجدالدین نجیب الملک یوسف
دیار بلخ چون مصرست خرم
بمجدالدین نجیب الملک یوسف
خداوندی ، مه خصمش را ز نیکی
نصیبی نیست جز رنج و تأسف
بزرگی را بجاه او تفاخر
[...]
وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۶۵ - خطاب بشاه
ندارم جامه ای ، ای شاه عالم
که با او نزد هر مردم نشینم
زمستانست و چون سیرم برهنه
من غر زن مگر در خم نشینم ؟
وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۷۰ - در حق شهاب الدین صابر بن اسمعیل ترمذی
شهاب الدین، سپهر فضل ، صابر
فضایل هست ذاتت را بفرمان
خرد با جان تو جستست وصلت
هنر با طبع تو بستست پیمان
شعار تست عز اهل دانش
[...]
وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۸۲ - در حق جمال الدوله حری
جمال دولت حری ، بافضل
شد اندر خاتم حری نگینه
بپیش رأی او خورشید تابان
بود چون پیش یاقوت آبگینه
فلک با نیک خواه او بمهرست
[...]
وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۹۱ - نیز در معارف
خرد نزدیک دولت رفت و گفتا
که : می خواهم که با من یار باشی
جوابش داد دولت ، گفت : جایی
که من باشم تو خود ناچار باشی
وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۹۲ - نیز در مدح معارف
نگردد رزق خلق افزون بطاعت
و نه نقصان پذیرد از معاصی
و لیکن طاعت و عصیان دهد بر
در آن روزی که یؤخذ بالنواصی