ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳
چه دلبری چه عیاری چه صورتی چه نگاری
به گاه خلوت جفتی به گاه عشرت یاری
به غمزه عقل گدازی به چنگ چنگ نوازی
به وعده روبه بازی به عشق شیر شکاری
چو بوی خواهم رنگی چو صلح جویم جنگی
[...]
سراج قمری » گزیدهٔ اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳
به چهره صورت چینی، به زلف مشک تتاری
زغصه مشک بسوزد چو چین به زلف درآری
دلم به خشم سپردی، مکن که نیک نباشد
دلی که هندوی توست ار به دست ترک سپاری
مده چو خاک به بادم اگرچه هست تن من
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۴۱
اگر مرا تو ندانی بپرس از شب تاری
شب است محرم عاشق گواه ناله و زاری
چه جای شب که هزاران نشانه دارد عاشق
کمینهٔ اشک و رخ زرد و لاغری و نزاری
چو ابر ساعت گریه چو کوه وقت تحمل
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۴۲
چو مهر عشق سلیمان به هر دو کون تو داری
مکش تو دامن خود را که شرط نیست بیاری
نه بند گردد بندی نه دل پذیرد پندی
چو تنگ شکرقندی توام درون کناری
طراوت سمنی تو چه رونق چمنی تو
[...]
جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۹۵
اگر محاسبه روز حشر در نظر آری
در این دو روزه حیات اینقدر به خود نسپاری
صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۲
به کیش من که حرام است غیر فکر تو کاری
نظر حلال نباشد به ماسوای تو باری
دل اختلاط ترا برگزیده از همه عالم
که دیده در همه عالم ندیده چون تو نگاری
به طرف عارضت آن زلفکان تافته مانا
[...]
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل چهارم - ترکیببندها » شمارهٔ ۴ - هفت بند نینوایی
کنند سنگدلان ادعای دین داری
به کفر روی نهادند با ستمکاری