جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۹۱۲
ز شیخ چله نشین دور باش و چله وی
که هست چله وی سردتر ز چله دی
سلوک وادی خون خوار فقر چون آید
ز لاشه ای که بود پیش اهل دل لاشی
نشان چه می دهد از شاه بارگاه قدم
[...]
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۹۱۴
نشان نبود ز عهد الست و قول بلی
که می رسید به گوش دلم ز عشق ندی
ازان ندی ست که جانم فدی ست در ره عشق
هزار جان گرامی فدیش باد فدی
ازان ندی ست که یک نغمه چون برون افتاد
[...]
جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۴۴۸
بیا بیا که صدای درای و بانگ حدی
همی دهد خبر از قرب هودج لیلی
بیا بیا که اگر با تو نیم جانی هست
به پیش هودج لیلی نثار آن اولی
بغیر عشق مرا نیست دعویی به جهان
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۲۵
گلی است عارض ساقی بنازکی کز وی
چو گل که در عرق افتد برون تراود خوی
چو همعنان نتوانم شد از روی خامی
پی سمند ترا گیرم و دوم از پی
چه جای آنکه بنالد دلم ز ناوک تو
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۳۸
مارا کشی و زنده جاوید میکنی
عیسی نکرد آنچه تو خورشید میکنی
امید هرکه هست ز تیغ تو حاصلست
مارا گناه چیست که نومید میکنی
جامی ببخش و همت رندان مست بین
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۷ - دایره مرکب مدور
از مکرمت روز و شب شان تو شد خسروی
از معدلت در جهان کار تو شد داوری
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۷ - دایره مرکب مدور
کس ندیده حلم و حیا بهتر از تو با بشری
کین نکرده بدبکسی وان نکرده عیب یکی
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ دوم در مدح سلطان یعقوب » بخش ۲ - قصیده مصنوع ثانی در مدح سلطان یعقوب
خد تو مایه خوبی مه تو مونس جانی
قد تو سایه طوبی خط تو سرخط مانی
مه تو مونس جانی خد تو مایه خوبی
خط تو سر خط مانی قد تو سایه طوبی
شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش پنجم - قسمت اول
به عاشقان جگر چاک چون رسی اهلی
به یک دو چاک که در جیب پیرهن کردی؟
شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش پنجم - قسمت اول
به عاشقان جگر چاک چون رسی اهلی
به یک دو چاک که در جیب پیرهن کردی؟
شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش پنجم - قسمت اول
به جز هلاک خودش آرزو نباشد هیچ
کسی که یافت چو پروانه ذوق جانبازی
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۳۴
فغان، که همچو قلم، نیست از نگونبختی
بهغیرِ روسیـَهی، حاصل از سجود، مرا
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۴۱
گران نیم به خریدار از سبکروحی
به سیم قلب، چو یوسف توان خرید مرا
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۷۵
هزار لطف طمع داشتم ز سادهدلی
نکرد چشم تو ممنون به یک نگاه مرا
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۸۲
اگر تو دامن خود را به دست ما ندهی
ز دست ما نگرفته است کس گریبان را
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۲۹۰
به یک کرشمه که در کارِ آسمان کردی
هنوز میپَرَد از شوق، چَشمِ کوکبها
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۴۷۷
ز نالههای غریبانه منع ما نکنی
اگر دل شبی از کاروان جدا افتی
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۵۲۷
زمین، سرای مصیبت بود، تو میخواهی
که مشت خاکی ازین خاکدان به سر نکنی؟
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۷۴
لباس عافیتی هست اگر درین عالم
که دست خار ازان کوته است، عریانی
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۶۶
خط مسلمی از انقلاب دوران یافت
رسید هر که به دارالامان درویشی