سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۸
که برگذشت که بوی عبیر میآید
که میرود که چنین دلپذیر میآید
نشان یوسف گم کرده میدهد یعقوب
مگر ز مصر به کنعان بشیر میآید
ز دست رفتم و بی دیدگان نمیدانند
[...]

سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۵
نه آنچنان به تو مشغولم ای بهشتی روی
که یاد خویشتنم در ضمیر میآید
ز دیدنت نتوانم که دیده در بندم
و گر مقابله بینم که تیر میآید

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۳۵
از برگ گل که نسیم عبیر میآید
نسیم اوست از آن دلپذیر میآید
حدیث کوثرم از یاد میرود به بهشت
چو نقش روی و لبش در ضمیر میآید
برپخت خون عزیزان عجبتر آنکه هنوز
[...]

صوفی محمد هروی » دیوان اطعمه » بخش ۳۷
مرا چو یاد ز نان به شیر می آید
هوای طاس عسل در ضمیر می آید
بدوز بر تن بریان، بیار نان تنک
قبای چست که بس بی نظیر می آید
عبیر باز بر آتش نمی نهد عطار
[...]

نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۷۱ - شیخ سعدی فرماید
که برگذشت که بوی عبیر میآید
که میرود که چنین دلپذیر میآید
ز جیب تافته بوی عبیر میآید
سجیف دامن او دلپذیر میآید
به ره گذشت یکی بقچه در بغل گفتم
[...]

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۲ - تتبع شیخ
ز خاک کوی تو بوی عبیر میآید
که سوی دلشدگان دلپذیر میآید
شهی که ملک جهان را به ظلم کردی اسیر
هنوز ناشده سویت اسیر میآید
حلال گشت به چشم تو خون من گرچه
[...]

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۱۱
بهار رفته ز بس دلپذیر میآید
ز بیضه مرغ چمن در صفیر میآید
نسیم شاخ شکوفه پیالهنوشان را
چو تحفهایست که از سوی پیر میآید
ز بس که بیخته آید نسیم ابر بهار
[...]

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۳
چو یاد زلف توام در ضمیر میآید
ز گفتهام همه بوی عبیر میآید
تو آهوی ختنی یارب این چه افسونست
که شیر بیشه به دامت اسیر میآید
به سنگ خاره کند رخنه ناوک مژهات
[...]
