گنجور

ظهیر فاریابی » قطعات » شمارهٔ ۳۳

 

سر اکابر آفاق شمس دولت و دین

تویی که قدرت تو کوه را کمر گیرد

سپاه حادثه را خوف تو به زخم سنان

چو بخت دشمنت از خواب بی خبر گیرد

فلک بسان همایی ست پرگشاده مقیم

[...]

ظهیر فاریابی
 

سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۳

 

کدام چاره سگالم که با تو درگیرد

کجا روم که دل من دل از تو برگیرد

ز چشم خلق فتادم هنوز و ممکن نیست

که چشم شوخ من از عاشقی حذر گیرد

دل ضعیف مرا نیست زور بازوی آن

[...]

سعدی
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۴۵۷

 

زمانه عهد و وفا عاقبت ز سر گیرد

مفارقت ز میان من و تو برگیرد

مرا تو جان و جهانی و خاک بر سر دل

اگر به جای تو هرگز کسی دگر گیرد

چو دل هر آینه در کار دوست خواهد شد

[...]

حکیم نزاری
 

ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۸

 

صبا ز برگ گلش چون کلاله بر گیرد

دلم چو سنبلش آشفتگی ز سر گیرد

چو یوسف است بخوبی ولی سلیمان وار

هزار کشور جانرا بیک نظر گیرد

دمید سبزه تر بر کنار سرخ گلش

[...]

ابن یمین
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۲ - در مدح سلطان اویس

 

سحرگهی که چمن، شمع لاله در گیرد

سمن به عزم صبوحی پیاله برگیرد

جهان پیر چون نرگس، جوان و تازه شود

هوای جام و نشاط قدح ز سر گیرد

چو مرغ عیسی اگر لعبتی ز گل سازی

[...]

سلمان ساوجی
 

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۷

 

بدل چه پند دهم تا دل از تو برگیرد

بجان چه چاره کنم تا رهی دگر گیرد

کسی که دل ز تو برگیرد اندر آن عجبم

که بر کجا نهد آن دل که از تو برگیرد

بیک نظر بگرفتی و مر او نیست شگفت

[...]

سیف فرغانی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۸۸

 

بخاک مرده اگر برق عشق برگیرد

چراغ مرده دگر زندگی ز سر گیرد

گذر بکوی تو چون آورم ز جور رقیب

که او سگی است که بر صید رهگذر گیرد

کسی که یکنظرت دید بی تو کی ماند

[...]

اهلی شیرازی
 

کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۱

 

کجاست بخت که تنگش کسی ببر گیرد

نگین لعل لبش نقش بوسه بر گیرد

چنین که صحبت من با زمانه در نگرفت

عجب که بر سر خاکم چراغ در گیرد

بغیر اشک کسی حال دل نمی داند

[...]

کلیم
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۲

 

بهار شد که جهان خرمی ز سر گیرد

جهان جوان شود و رونقی دگر گیرد

خوش آنکه بر لب جو با نگار دل جوئی

دماغ تر کند و جام باده در گیرد

نسیم باد بهاران بر آتش دل من

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 
 
sunny dark_mode