گنجور

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین

 

سگان صید ورا چون قلاده نو باید

زیال شیر به روز شکار خام کند

ظهیری سمرقندی
 

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۲۹ - و له ذوالرّدفین من الماضی الی المستقبل فی مدحه

 

سپیده دم که نسیم بهار می آمد

نگاه کردم و دیدم که یار می آمد

چو برگ گل که بیاد صبا درآویزد

بباد پای روان بر سوار می آمد

بپای اسب وی اندر فقای گرد رهش

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۲۹ - و له ذوالرّدفین من الماضی الی المستقبل فی مدحه

 

زهی رسیده بجایی که پیش خاطر تو

همه نهان سپهر آشکار می آید

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۲۹ - و له ذوالرّدفین من الماضی الی المستقبل فی مدحه

 

زهی رسیده بجایی که پیش خاطر تو

همه نهان سپهر آشکار می آید

کمال‌الدین اسماعیل
 

عراقی » لمعات » لمعۀ نوزدهم

 

اگر بساغر دریا هزار باده کشد

هنوز همت او بادۀ دگر خواهد

عراقی
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴۷

 

مخسب شب که شبی صد هزار جان ارزد

که شب ببخشد آن بدر بدره بی‌حد

به آسمان جهان هر شبی فرود آید

برای هر متظلم سپاه فضل احد

خدای گفت قم اللیل و از گزاف نگفت

[...]

مولانا
 

مجد همگر » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۷

 

پند نادان چه دهی زانکه دگرگون نشود

از بد نفس اگر خود همه دوران باشد

گر بگردانیش از حال دو صد بار به حال

همچنان باز بدان سیرت و آنسان باشد

خود ببین صورت نادان چو نگاری به قلم

[...]

مجد همگر
 

سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۹

 

بدین امید به سر شد دریغ عمر عزیز

که آنچه در دلم است از درم فراز آید

سعدی
 

سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۹

 

امید بسته بر آمد ولی چه فایده زانک

امید نیست که عمر گذشته باز آید

سعدی
 

سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۷

 

به یک نفس که بر آمیخت یار با اغیار

بسی نماند که غیرت وجود من بکشد

سعدی
 

سعدی » مجالس پنجگانه » شمارهٔ ۲ - مجلس دوم

 

رضای دوست به دست آر و دیگران بگذار

هزار فتنه چه غم باشد ار برانگیزند

سعدی
 

سعدی » مجالس پنجگانه » شمارهٔ ۲ - مجلس دوم

 

مرا چو با تو که مقصودی آشتی افتاد

رواست گر همه عالم به جنگ برخیزند

سعدی
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٢۶۵

 

جلال دولت و دین یونس ایجهان کرم

توئی که چون تو جوانمرد چرخ پیر ندید

فلک بگرد زمین با هزار دیده بگشت

بجز بدیده احوال ترا نظیر ندید

سپاه مکرمت و فضل را مناسب حال

[...]

ابن یمین
 

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۶

 

هر آنکه خلعت سلطان عشق در پوشد

به حله‌های بهشتی کجا شود خوشنود

کمال خجندی
 

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۶

 

به رنگ خرقه ازین رقعه بوی دردی نیست

چو درد عشق نداری لباس فقر چه سود

کمال خجندی
 

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۶

 

ز طیلسان سیه کس بساط قرب نیافت

جز آنکه تیرگی در گلیم بخت افزود

کمال خجندی
 

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۶

 

جو مرد راه شدی بگذر از سر و دستار

که شاه عشق به مردان خود چنین فرمود

کمال خجندی
 

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۶

 

ز نیک و بد نتوان رست تا خرد باقی‌ست

که جامعه از کف هشیار مشکل است ربود

کمال خجندی
 

نظام قاری » دیوان البسه » چند رساله » رسالهٔ صد وعظ

 

عجب که آتش والای سرخ شعله نزد

که بستهای قماشات سوختن گیرد

نظام قاری
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۴

 

سفید موی و سیه نامه از گنه تا چند؟

چو نامه روی سفید و درون سیه تاچند؟

چو شمع چند بسوزم بکنج غم بی تو

کسی بهر زه کند عمر خود تبه تا چند؟

جهان بدیدن دیدار دوست خوش باشد

[...]

اهلی شیرازی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۱۳
sunny dark_mode