گنجور

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۵۰ - ایضا له

 

زبزرگوارا! من ترک مدح گفتن تو

اگر کنم نه ز تقصیر ، از اضطرار کنم

عطای شعر چو از تو جفا و جور بود

ضرورتست که خاموشی اختیار کنم

۲ بیت
کمال‌الدین اسماعیل
 

امامی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱

 

نه رای آنکه بترک دیار و یار کنم

نه جای آنکه سر کویش اختیار کنم

نه روی آنکه تحمل کنم ببوی امید

نه روز آنکه شب وصل را شمار کنم

سزای من دلم از دیده در کنار نهاد

[...]

۵ بیت
امامی هروی
 

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۹

 

به عزم کعبه سفر گفتم اختیار کنم

بدین بهانه گذر بر دیار یار کنم

ولی چه سود که نگذاردم مدار سپهر

که بر مراد دل خویش هیچ کار کنم

صبا رساند غباری ز موکبش آن به

[...]

۹ بیت
جامی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۲۱

 

چو یار رخت سفر بست من چه کار کنم؟

وداع عمر کنم یا وداع یار کنم؟

تویی که می‌روی از چشم من چنین سرمست

منم که دوری ازین چشم پرخمار کنم

تو اختیار سفر کردی، از نظر رفتی

[...]

۷ بیت
اهلی شیرازی
 

صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۴۶

 

چگونه توبه ز می موسوم بهار کنم

من آن نیم که پشیمانی اختیار کنم

خوش آن که روز شب خود ز روی یار کنم

شبی به روز در آن زلف مشکبار کنم

مروت است که بوسد لب تو ساغر و من

[...]

۱۶ بیت
صائب
 

صائب » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۴۵۷

 

به دست چون شکن زلف او شمار کنم

مگر ز عقده دل سبحه اختیار کنم

۱ بیت
صائب
 

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۷۸۲

 

بروزگار اگر کار اختیار کنم

بغیر عشق چه کاری بروزگار کنم

بباغ عشق خزان و بهار یکرنگ است

نه بلبلم که بگل ناله در بهار کنم

بخمرخانه خمار جز خمار نبود

[...]

۱۴ بیت
آشفتهٔ شیرازی
 

حکیم سبزواری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۳

 

تحمل از غم تو یا ز روزگار کنم

بغیر آنکه خورم خون دل چکار کنم

اگر عناصر این نه فلک ورق گردد

غمت رقم نشود گرچه اختصار کنم

بطول روز قیامت شبی ببایستی

[...]

۹ بیت
حکیم سبزواری
 

میرزاده عشقی » دیوان اشعار » غزلیات و قصاید » شمارهٔ ۳۲ - شراب مرگ

 

بدان سرم که شکایت ز روزگار کنم

گرفته اشک ره دیده‌ام، چه کار کنم؟

بدین مشقت الا، زندگی نمی‌ارزد

که من ز مرگ، همه عمر را فرار کنم

به جامی از می چرخ است مستی ای ساقی

[...]

۱۰ بیت
میرزاده عشقی