گنجور

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۶

 

چو نیست در سخن خویش فتح باب مرا

هزار حرف به دل مانده چون کتاب مرا

چنین که چرخ، سحرخیز سردمهری شد

عجب که گرم شود تن به آفتاب مرا

به جوی باغ فتادم، ولی ز بی قدری

[...]

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۴۳

 

چو رو دهد بر آن شوخ مست، رفتن ما

بود چو شیشه می، خون ما به گردن ما

به سان آینه کز نم به تیرگی افتد

به آب گریه شد از کار، چشم روشن ما

به غیر خار در آخر به ما نمی ماند

[...]

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۵۵

 

کمان طالع ما تیر برنمی تابد

مگر ز غیب خورد تیر بر نشانه ما

درین قفس، من و طغرا و بلبلیم اسیر

که مانده در عدم آباد، آب و دانه ما

قابل سبز شدن نیست، میفشان برخاک

[...]

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۵۷

 

ندید مادر ایام، روی شوکت ما

چو طفل اشک، بزرگی نبود قسمت ما

چگونه کام دل ما برآید از گردون

که خرمنش پر کاهی ست پیش همت ما

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۶۷

 

به روی ما چو دف از ذوق می زند سیلی

گهی که مادر گیتی کند نوازش ما

کسی که بزم نشین غم است، می داند

که همچو شمع ز سوز دل است کاهش ما

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۷۲

 

به مثل سازی خود گر دکان نچیده خدا

چرا به صورت بی مثلت آفریده خدا؟

چو گشته چهره گشای تو ز آب و رنگ وجود

هزار ناز ز هر جانبت کشیده خدا

به پیش روی تو بی رنگتر ز خار بود

[...]

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۷۴

 

چو باغ کاغذی این باغ آنچنان تنگ است

که نیست چارحدش جای باغبان تنها

به غیر آینه کآمد به سیر باغ رخت

نرفته هیچ ظریفی به گلستان تنها

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۷۶

 

به سر گشودن خمهای می چو دست زدیم

کسی نکرد چو پیمانه دستیاری ما

تو غنچه گل و ماخار، اگر شوی هم بزم

به عزتت چه زیان می رسد ز خواری ما؟

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۸۳

 

نشاند پیش خود آن شوخ بی حجاب مرا

چو سایه همدم خود کرد آفتاب مرا

ازین جهت که به زلف تو نسبتی دارد

نرفت تیرگی شب به ماهتاب مرا

به آتش افکند از خوردن شراب مرا

[...]

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۸۶

 

به نقش بندی رویت چو کف گشاده خدا

ندیده رنگ رخت، دل ز دست داده خدا

ز موی ساقی وحدت نبست تا قلمی

نساخت لعل ترا رنگ بست باده خدا

ز ما کسی نتواند گرفت روز حساب

[...]

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۹۳

 

درین محیط که سرگشتگی ست حاصل ما

یکی فتاده چو گرداب، راه و منزل ما

گر عشق تو بی سوز ببیند تن ما را

چون شمع زند شام غمت گردن ما را

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۰۳

 

ز بهر نامه بری تا به بام دلبر ما

هزار چرخ زند از شعف کبوتر ما

برای روز بد خود چه سان ذخیره کنیم

که همچو گل ز کف دست می پرد زر ما

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۴۰

 

چو طفل غنچه اگر می خورد سبوی شراب

نمی توان ز لب او شنید بوی شراب

دل و دماغ من از کشور عدم به وجود

یکی به بوی گل آمد، یکی به بوی شراب

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۴۶

 

چو گردباد، دلم رهنمای خود نشناخت

ازین جریده روی مدعای خود نشناخت

شناخت طرز کرم را کسی که چون دریا

کفی به خیر گشود و گدای خود نشناخت

سرودخوانی مطرب ز عندلیب مجوی

[...]

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۵۷

 

بیا که بی سرزلف تو موج باده ناب

به رنگ حلقه ماتم، کدورت انگیز است

بهار حسن ترا برگ ریز عشوه مباد

که از هوای توام ابردیده گل بیز است

به دور نرگس او، دل ز خون لبالب کن

[...]

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۶۷

 

چو طبع داد خدا، گومده به ما فرزند

دو بیت خوب، به از صدهزار فرزند است

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۹۵

 

اگر شراب کمی کرد، غم مخور ساقی

ز غیب رزق رساندن، شعار رزاق است

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۹۸

 

مگو که آینه بیداری ابد دارد

ندیدن رخت ایام خواب آینه است

صفاپذیر کند خاک را ز نقش قدم

زمین جلوه گهش در حساب آینه است

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۲۱۱

 

دلم ز قید پریدن همیشه آزاد است

دو بال بر تن من، چون دو دست صیاد است

شود ز سایه تصویر، با زمین یکسان

عمارت دل ما بس که سست بنیاد است

کسی نماند که از جور آسمان نگریست

[...]

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۲۱۴

 

ز جوش اشک به مینا هزار طعن زدیم

چگونه شمع حریف جواب گریه ماست؟

طغرای مشهدی
 
 
۱
۲
۳
۴
sunny dark_mode