فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شاپور پسر اردشیر سی و یک سال بود » بخش ۱
ز چیز کسان بینیازیم نیز
که دشمن شود مردم از بهر چیز
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اورمزد نرسی » پادشاهی اورمزد نرسی
ستاننده گر ناسپاست نیز
سزد گر ندارد کس او را به چیز
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شاپور ذوالاکتاف » بخش ۵
ببود آن شب و خورد و بخشید چیز
ز دهقان بسی آفرین یافت نیز
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شاپور ذوالاکتاف » بخش ۷
ز دینار چندانک بایست نیز
ز خوشاب و یاقوت و هرگونه چیز
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد بزهگر » بخش ۴
ازان پس هیون را برانگیز تیز
چو آهو ز چنگ تو گیرد گریز
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد بزهگر » بخش ۴
همانگه چو آهو شد اندر گریز
سپهبد سروهای آن نره تیز
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد بزهگر » بخش ۶
ز گستردنیهای زیبنده نیز
ز رنگ و ز بوی و ز هرگونه چیز
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد بزهگر » بخش ۶
که دیگر فرستمت بسیار نیز
وزین پادشاهی ز هرگونه چیز
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد بزهگر » بخش ۷
به درویش بخشید بسیار چیز
وزان جایگه رفتن آراست نیز
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد بزهگر » بخش ۱۳
من و این سواران و شمشیر تیز
برانگیزم اندر جهان رستخیز
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد بزهگر » بخش ۱۵
من و منذر و گرز و شمشیر تیز
ندانند گردان تازی گریز
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد بزهگر » بخش ۱۶
کسی را که درویش باشد به نیز
ز گنج نهاده ببخشیم چیز
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱
بهشتست و هم دوزخ و رستخیز
ز نیک و ز بد نیست راه گریز
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱
یکی رامشی نامه خوانید نیز
کزان جاودان ارج یابید و چیز
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۳
نماند به فردا از امروز چیز
نخواهد که در خانه باشد به نیز
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۳
درم دارد و گنج و دینار نیز
همان فرش دیبا و هرگونه چیز
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۳
بزن دست با من یک امروز نیز
چنان دان که بخشیدهای زر و چیز
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۹
چو برخاست زان روستا رستخیز
گرفتند ناگاه ازان ده گریز
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۱
به نرمی به شاه جهان گفت خیز
که آمد همی گنجها را جهیز
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۱
مرا اسپ شبدیز و شمشیر تیز
نگیرم فریب و ندانم گریز