گنجور

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۶

 

یکی راه پیش آمدش ناگزیر

همی رفت بایست بر خیره خیر

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۷

 

بدرید کتفش بدندان چو شیر

برو خیره شد پهلوان دلیر

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۰

 

سر و گوش بگرفت و یالش دلیر

سر از تن بکندش به کردار شیر

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۰

 

تو اکنون ره خانهٔ دیو گیر

به رنج اندرآور تن و تیغ و تیر

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۱

 

بزد دست و برداشتش نره شیر

به گردن برآورد و افگند زیر

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۱

 

بدو گفت اولاد کای نره شیر

جهانی به تیغ آوریدی به زیر

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۲

 

پس آن نامه بنهاد پیش دبیر

می و مشک انداخته پر حریر

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۳

 

پیمبر تویی هم تو پیل دلیر

به هر کینه گه بر سرافراز شیر

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۳

 

بفرمود تا رفت پیشش دبیر

سر خامه را کرد پیکان تیر

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۴

 

بیامد کلاهور چون نره شیر

به پیش جهاندار مرد دلیر

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۶

 

زمین شد به کردار دریای قیر

همه موجش از خنجر و گرز و تیر

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۷

 

نوشته یکی نامه‌ای بر حریر

ز مشک و ز عنبر ز عود و عبیر

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۳

 

کسی کز پلنگان بخوردست شیر

بدین رنج ما را بود دستگیر

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۶

 

پلنگ ژیان گرچه باشد دلیر

نیارد شدن پیش چنگال شیر

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۸

 

چو نیرو گرفتند هر یک چو شیر

بدان سان که غرم آوریدند زیر

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۹

 

به رستم چنین گفت گودرز پیر

که تا کرد مادر مرا سیر شیر

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۱۰

 

چه گفت آن سراینده مرد دلیر

که ناگه برآویخت با نره شیر

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۱۰

 

وزان هفت گرد سوار دلیر

که بودند هر یک به کردار شیر

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۱۱

 

بدو گفت رستم که چنگال شیر

نپیموده‌ای زان شدستی دلیر

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۱۱

 

برین همنشان هفت گرد دلیر

کشیدند شمشیر برسان شیر

فردوسی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۶
۱۶۰
sunny dark_mode