×
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
لغزش به بخش حاشیههای شعر
|
|
لغزش به بخش تصاویر نسخههای خطی، چاپی و نگارههای هنری مرتبط با شعر
|
|
لغزش به بخش ترانهها و قطعات موسیقی مرتبط با شعر
|
|
لغزش به بخش شعرهای همآهنگ
|
|
لغزش به بخش خوانشهای شعر
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
به اشتراکگذاری متن شعر جاری در گنجور
|
|
مشابهیابی شعر جاری در گنجور بر اساس وزن و قافیه
|
|
مشاهدهٔ شعر مطابق قالببندی کتابهای قدیمی (فقط روی مرورگرهای رومیزی یا دستگاههای با عرض مناسب)
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
همانا که باشد مرا دستگیر
خداوند تاج و لوا و سریر
پری و پلنگ انجمن کرد و شیر
ز درّندگان گرگ و ببر دلیر
که فرزند بد گر شود نرّه شیر
به خون پدر هم نباشد دلیر
به خویشش بپرورد بر سان شیر
بدان تا کند پادشا را دلیر
گریزان و از خویشتن گشته سیر
برآویخت ناگاه بر کام شیر
پدروارش از مادر اندر پذیر
وزین گاو نغزش بپرور به شیر
سه سالش همی داد زان گاو شیر
هشیوار بیدار زنهارگیر
چنین داد پاسخ به مادر که شیر
نگردد مگر ز آزمایش دلیر
بر آن محضر اژدها ناگزیر
گواهی نوشتند برنا و پیر
ز تاج بزرگی چو موی از خمیر
برون آمدی مهترا چارهگیر
فریدون چو بشنید ناسود دیر
کمندی بیاراست از چرم شیر
چو این راز بشنید تور دلیر
برآشفت ناگاه برسان شیر
گزیدند پس موبدی تیزویر
سخن گوی و بینادل و یادگیر
ز چندان گرانمایه گرد دلیر
خروشی برآمد چو آوای شیر
بشد با تنی چند برنا و پیر
چنان چون بود راه را ناگزیر
مرا تخت ایران اگر بود زیر
کنون گشتم از تاج و از تخت سیر
به گردونهها بر چه مشک و عبیر
چه دیبا و دینار و خز و حریر
به یک دست پیل و به یک دست شیر
جهان را به تخت اندر آورده زیر
مبارز چو شیروی درنده شیر
چو شاپور یل ژنده پیل دلیر
نباید که آن بچهٔ نرهشیر
شود تیزدندان و گردد دلیر