×
ادیب الممالک » دیوان اشعار » منظومهها » شورشنامه » بخش ۱۲ - ترجمه کلمات مزبوره بفارسی با بانوی خانقاه
ندانی که خرگوش بس تندخوست
نماند دگر در درخت تو پوست
ادیب الممالک » دیوان اشعار » منظومهها » در تقریظ شاهنامه و مثنویات و قطعات دیگر » شمارهٔ ۱ -در تقریظ شاهنامه حکیم فردوسی طوسی در بحر شاهنامه
زر و گوهر اندر کف راد اوست
که هم کاردان است و هم کاردوست
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۵۰ - گل پیشرس
به یک ماه از آن پیش کایّام اوست
برآمد ز مغز و برون شد ز پوست
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۵۴ - اسلحهٔ حیات
سگ شرزهشو، کِتبدارند دوست
نه مسکین بره کت بدرند پوست
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۵۶ - اتق من شر من احسنت الیه
فرومایه بیگانه بهترکه دوست
که دوری ز زنبور و کژدم نکوست
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۶۰ - آلفته
سوارش اگر دشمن است ار که دوست
برد تا بدان جا که دلخواه اوست
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۶۴ - رفیق بد
ببین کمبهجانوبهخونو بهپوست
به یک شب چهآمد ازین چار دوست
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۷۴ - رنج و گنج
که میراث خود را بدارید دوست
که گنجی ز پیشینیان اندر اوست
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱ - ساقینامه
اگرچه مرا جسم و جانمست اوست
ولی هرچه باشد فزونتر نکوست
میرزاده عشقی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۷ - گلهای پژمرده
ولی همچو گل هر که خوشرنگ و بوست
به صورت نکوی و به سیرت نکوست:
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۵۶ - دریای نور
در آن حال، دانی که نیکی نکوست
که بینی تو مغزی و رفتست پوست