گنجور

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳۳ - رزم سوم گرشاسب با خسرو هندوان

 

مهان هم برین رای گشتند باز

همه شب همی رزم کردند ساز

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳۴ - رزم چهارم گرشاسب با هندوان

 

درفشی سر از شیر زرّینه ساز

پرندش ز سیمرغ پر کرده باز

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳۵ - قصه زنگی با پهلوان گرشاسب

 

ز هندو طلایه دو صد سرفراز

بدین هر دو در راه خوردند باز

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳۵ - قصه زنگی با پهلوان گرشاسب

 

شد آن شب در آرایش بزم و ساز

چو این آگهی یافت آن سرفراز

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳۶ - پاسخ دادن بهو مهراج را

 

کرا بیش بخشد بزرگی و ناز

فزونتر دهد رنج و گرم و گداز

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳۶ - پاسخ دادن بهو مهراج را

 

جهان پهلوان گرد گردنفراز

چو بشنید گفتار مهراج باز

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳۸ - خبر یافتن پسر بهو از کار پدر

 

سپهدار جنگ آور رزم ساز

فرستادش از پیش مهراج باز

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳۹ - برگشتن پسر بهو به زنگبار

 

به شهر از مهان هر که بُد سرفراز

همه هدیه و نزل کردند ساز

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۴۱ - دیدن گرشاسب برهمن را

 

اگر چند دارندشان جفت ناز

چو نبوند بسته گریزند باز

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۴۳ - دیگر پرسش گرشاسب از سرشت جهان

 

زمان تا زمان خشکی آنگاه باز

همی تاخت ترّی ز سردی فراز

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۴۳ - دیگر پرسش گرشاسب از سرشت جهان

 

پس آتش ز نو جنبش انگیخت باز

وزو هفت ره شد بخار از فراز

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۴۳ - دیگر پرسش گرشاسب از سرشت جهان

 

بدآنسان که آهنگر کارساز

فرازد دمش نزد آتش فراز

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۴۵ - در مذهب فلاسفه گوید

 

چو در مردم آید پدیدار باز

شود زین دو پستی سرش برفراز

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۴۶ - پرسش های دیگر از برهمن

 

همان کش نه کشتی نه توشه نه ساز

شود غرق و ماند ز همراه باز

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۴۶ - پرسش های دیگر از برهمن

 

هر آن کشت کاینجای کردیم ساز

بَرِ او بدان سر بیابیم باز

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۴۶ - پرسش های دیگر از برهمن

 

هم از چند چیزش بپرسید باز

چنین گفت کای مرد فرهنگ ساز

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۴۷ - پرسش های دیگر و پاسخ برهمن

 

زما آن که چون شد نیابیم باز

جوانیست چون پیری آمد فراز

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۴۷ - پرسش های دیگر و پاسخ برهمن

 

دژم تر کسی مردِ رشکست و آز

که هر ساعتش مرگی آید فراز

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۴۸ - گشتن گرشاسب با مهراج گرد هند

 

همی آمد از بیشه هر سو فراز

نه گوینده پیدا نه دستان نواز

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۴۸ - گشتن گرشاسب با مهراج گرد هند

 

ز ملاح از آن بانگ پرسید باز

نداند کس این گفت پیدا و راز

اسدی توسی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۱۲
sunny dark_mode