سیدای نسفی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸ - مثنوی درباره قحطی در سمرقند و بخارا از برای قیمتی نظم کرده
دم صبح دهقان زرینه طشت
برآمد پی آبداری به دشت
ز تاب نفس دهر را برفروخت
سراپای کشت جهان را بسوخت
عیان شد به یک بار قحط از جهان
[...]
سیدای نسفی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۹ - مثنوی از برای سرمای زمستان گفته
شبی لشکر دی برآورد گرد
جهان گشت چون طبع کافور سرد
به شدت روان شد ز هر سوی باد
گریزان ازو خلق چون قوم عاد
چو برق آتشی هر که افروختی
[...]
سیدای نسفی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۰ - مثنوی از برای گرمای تابستان گفته
دم صبح کز تابش آفتاب
جهان گشت همچون تنور کباب
هوا سوخت از گرمی مرز و بوم
نسیم صبا گشت باد سموم
شد از مرکز خاک آتش بلند
[...]
سیدای نسفی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۱ - عریضه فرستادن عبدالکریم بی از ولایت سمرقند به شاه جم نشان یعنی حضرت عبدالعزیز خان و عزیمت کردن خان از بخارا به کرمینه و آمدن اورگنجی و به شهر بخارا درآمده و غارت کردن و شرح آن
دم صبح با شاه خیرالبشر
ز سوی سمرقند آمد خبر
که ای دادرس گوش کن داد ما
تویی مرجع آه و فریاد ما
گروهی ز قیچاق و قوم خطا
[...]
سیدای نسفی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۲ - متوجه شدن خان جنت آشیان از ولایت فاطر بخارا به طوف مزار فیض آثار حضرت شاه نقشبند و عنان عزیمت به جانب آقتاچ کشیدن از آنجا به دارالسلطنه سمرقند خرامیدن
رقم سنج این دفتر پر نهیب
ز زلف سخن صفحه را داد زیب
گره باز کرد از زبان بیان
چنین کرد انشاء این داستان
که شاه جوان بخت عبدالعزیز
[...]
سیدای نسفی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۳ - متوجه شدن حضرت جنت مکان از میانکال با ساپه بیکران به جانب ساغرچ و فرستادن قاضی عبدالرحمن به سوی ده بید
دم صبح کاین خسرو تاج بخش
به اقلیم گیری طلب کرد رخش
برآمد برین وادی پر نفاق
گذشت از میانکال با طمطراق
به مردم خروش روا روفگند
[...]
سیدای نسفی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۴ - عریضه فرستادن محمد نظربی به ولایت بلخ به حضرت سبحانقلی خان و شنیدن خان جنت آشیان مخالفت نمودن او را بعد از آن غازی بی و الله بردی را با سپاه بیکران فرمودن آنها را رفته بیگاهی خودها را به ولایت قرشی انداخته محمد نظربی را بسته فرستادن گذشته به ولایت بایسون رفته لشکر بلخ را شکست داده به فتح و نصرت تمام گشته آمدن
دم صبح سلطان گردون شکوه
برآمد به بالای البرز کوه
روان کرد کشتی به دریای آب
پی غارت ملک افراسیاب
شه کشور بلخ سبحانقلی
[...]
سیدای نسفی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۵ - عزیمت نمودن خان فردوس مکان حضرت سبحانقلی خان از ولایت بخارا به طوف مزار فیض آثار حضرت شاه نقشبند و از آنجا به ولایت بلخ متوجه شدن
دم صبح خورشید زرین رکاب
برآمد به میدان افراسیاب
کمر خنجر فتح را برکشید
سیاهوش شب را سر از تن برید
شه کامجو شاه سبحانقلی
[...]
سیدای نسفی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۶ - متوجه شدن حضرت خان فردوس مکان بعد از گذشتن دریا به جانب بلخ در قوشخانه فروز آمدن و خبر یافتن اهل بلخ و آمدن خان را و دروازه را بر روی خود کشیده محاصره شدن و در فکر کار خود شدن
دم صبح کین ماهی زرنگار
برآورد چون موج سر از کنار
فلک چون صدف شد لبالب ز در
جهان را ز آوازه اش کرد پر
چو از آب جیحون گذر کرد شاه
[...]
سیدای نسفی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۷ - ایلچی فرستادن خان فردوس مکان یوسف خواجه نقشبندی را جواب مقرر نایافتن دویم قلیچ بی را فرستاده و ابواب متفصل مفتوح شدن و داخل به شهر بلخ و مغضوب شدن
دم صبح کاین خسرو قلعه گیر
برآراست بزم از صغیر و کبیر
چو شد ملک ایران و توران ازو
سراسیمه هندو صفاهان ازو
فتادند خصمان او از نظر
[...]