گنجور

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۵۴ - فضل خواجه

 

ترا فضل بر دیگری بیش ازین نیست

که تو میدهی چیز و او می ستاند

چوندهی و نستاند آن فضل برخاست

تو اوئی و او تو چه رجحان بماند؟

طمع چون بریده شد از خیر خواجه

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۵۸ - قسم بمعبود

 

بمعبود بیچون که چون گفت کن

ز کتم عدم جان زمین بوس کرد

که بی طلعت تو درین چندگاه

همی بخت بد بر من افسوس کرد

دل ار شادیی داشت تلبیس بود

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۱۹ - پادشاه شریعت

 

آیا پادشاه شریعت که هست

ز اوصاف تو قاصر افکار من

چو دشوار هرکس تو آسان کنی

که آسان کند کار دشوار من

چرا بهر تیمار هر بنده

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۵۱ - یک دل – بادودل

 

دو یار اربیک جای میداشتی

که یکدم یکی را بنگذاشتی

نه این ازتو آزرده بود و نه آن

نه جنگی میان بود و نه آشتی

نه زخم جفائی یکی یافتی

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳

 

دگرباره با مات بیگانگیست

مکن کاینچنین ها نه فرزانگیست

توجان خواهی آنگاه بر دست هجر

ندانی که این رسم بیگانگیست

توجان خواه بیزحمت هجر و وصل

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۶

 

خنک آنکه معشوقه چون تو دارد

که هرگز بیک بوسه یادش نیارد

وفا از دل تو کسی جوید ایجان

که خواهد که بر آب نقشی نگارد

مده وعده فردا که هجرت سرآن

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
 
sunny dark_mode