کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۴
بحال بد دل از چشم تر افتاد
سیه گردد چو در آب اخگر افتاد
تو گر با این لب شیرین بخندی
بشیر صبح خواهد شکر افتاد
چه خواری کز وفاداری ندیدم
[...]
کلیم » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۹ - ایضا
تفنگ عدو سوز شاه جهان
کزو عمر دشمن شود کاسته
رگ تیره ابریست پررعد و برق
زرعد کف شاه برخاسته
کلیم » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۸ - تاریخ تزویج
ازین دلگشا جشن وافر سرور
همه عید شد سربسر ماه و سال
زمان را گرفت امتداد فرح
چو رشته که پنهان شود در لئال
می شادمانی و بزم و طرب
[...]
کلیم » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱ - کتابه قصر «دل افروز» و تاریخ بنای آن
زهی دلنشین قصر آراسته
به باغ جهان سرو نوخاسته
جهان از وجود تو دارد صفا
که فانوس از شمع گیرد ضیا
متانت ز بنیاد تو خاک را
[...]
کلیم » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲ - کتابخانه دولتخانه اکبرآباد
ازین دلگشا قصر عالی بنا
سر اکبرآباد شد عرش سا
بودکنگرش از جبین سپهر
نمایان چو دندان سین سپهر
شرافت یکی آیه در شان او
[...]
کلیم » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴ - تعریف جنگ فیل شاهزاده اورنگ زیب
بمهمانی گوش ارباب هوش
یکی قصه دارم بمن دار گوش
حدیثی سراسر بیان وقوع
بگویم بتو از زبان وقوع
حدیثی درو پیر و برنا یکی
[...]
کلیم » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۶ - برای نقش کردن بر حاشیه جلد کتابی که صدف کاری شده بوده است
چو دست قضا نقش این جلد بست
پر و بال طاووس در هم شکست
کتابش چو گوهر بود از شرف
مناسب فتادست جلد از صدف
کند خرده کاریش را چون نگاه
[...]
کلیم » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۷ - بجهت نقش کردن بر حاشیه سراپرده شاهی
برای سراپرده اش آفتاب
ز زرتاب تابیده زرین طناب
چنان ابره از زر کشتی تابناک
که زرین شود میخ چوبین بخاک
شود اطلس چرخش ار آستر
[...]
کلیم » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۴ - وله ایضا
نشیمن که دید اینچنین دلپذیر
که در هفت اقلیم شد بی نظیر
بوسعت جهان همسر او نگشت
که رکن جهان چارو او راست هشت
مسرت فزا، دلگشا، دلنشین
[...]
کلیم » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۵ - وله ایضا
کلید سخن را چو پیدا کنم
در وصف دولتسرا وا کنم
زبانی ز همت بلندان بوام
بگیرم که گویم ز قدرش کلام
سر رفعت و پای بنیاد او
[...]
کلیم » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۸ - کتابه عمارت باغ فیض بخش
زهی دلربا قصر آراسته
بدل بردن چرخ برخاسته
کند آسمان چو تماشای تو
ستون وار بر سر دهد جای تو
درون و برونت تجلی سرشت
[...]
کلیم » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۹ - کتابه حمام پادشاهی
زهی از تو روی طراوت سفید
صفا را ز تو گرم کشت امید
سرور دل و راحت جان توئی
بعالم قدمگاه پاکان توئی
بوارستگی طبع همدم ز تست
[...]
کلیم » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۰ - کتابه عمارت لاهور
زهی دلگشا قصر خاطرپسند
ز کرسی تو شأن رفعت بلند
ترا می رسد از سر کبر و ناز
که در روی قارون کنی پا دراز
اساس متینت درین خاکدان
[...]
کلیم » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۱ - کتابه دولتخانه پادشاهی
زهی دلنشین قصر خاطر فریب
غم از دلربائی بسان شکیب
زدیوار تو عکس گلهای باغ
نماید چو ز آئینه عکس چراغ
درون و برونت بسان حباب
[...]