زهی دلنشین قصر خاطر فریب
غم از دلربائی بسان شکیب
زدیوار تو عکس گلهای باغ
نماید چو ز آئینه عکس چراغ
درون و برونت بسان حباب
سراپا لطافت تمام آب و تاب
حباب مربع اگر دیده کس
بدریای هستی تو باشی و بس
ز طومار ابری دهد نهر یاد
ز سقف تو تا عکس بروی فتاد
بنقشت فتد پرتو صبحدم
چو خاکی که پاشی بروی رقم
بجنب صفای تو بر چهره آب
زخجلت نقاب افکند از حباب
تو معشوق دهری بنقش و نگار
یکی از کهن عاشقان نوبهار
درت خوشتر از عارض دلبر است
که زنجیرش از زلف دلکشترست
برخسار در موج چوب چنار
پریشان تر از زلف بر روی یار
زاهل بصیرت که اینجا گذشت
که همچون کتابه بگردت نگشت
سراپا فرحبخشی و دلگشا
هوایت چو می غم ز خاطر زدا
دلیل فرحبخشی جاودان
دهنهای پرخنده نقل دان
درت ای چو قصر ارم دلپذیر
فرح را بخواند ببانگ صریر
چنان دلگشائی بود کار تو
که نقاش در نقش دیوار تو
نگارد اگر غنچه بر شاخسار
پس از لحظه ای گل شود آشکار
شب و روز در خدمت ناصبور
دوام نشاط و وفور سرور
سپهری و شاه جهان آفتاب
ز خورشید دارد فلک آب و تاب
بهار گلستان کون و مکان
جهانبخش ثانی صاحبقران
نگین خانه شد کلبه آرزو
لبالب ز گوهر شد از جود او
دل حرص از احسانش در زیر بار
سرا تنگ و مهمان درو بیشمار
بعهدش که دوران امنیتست
متاع سراها رفاهیتست
فراغت بدورانش در هر سرا
چو خوابست درخانه دیده ها
ز شمع ضمیرش سرای جهان
منور چو تن از چراغ روان
دلش را نشان کرده صبح صفا
چو سائل در خانه اغنیا
بود رای او شمع بزم وجود
که در پرتوش آفرینش نمود
که دید اینچنین شمع در روزگار
که در روز هم دهر بی اوست تار
کند حفظ او سقف را گر مدد
ز دیوار چون ابر دور ایستد
در ایوان ز نقاش مانی هنر
شود عرصه رزمش ار جلوه گر
بهر جا که شد تیغش افراخته
درو چون قفس رخنه انداخته
وگر صورت عالم آرای شاه
کند مجلس بزم را جلوه گاه
محاذی آن دست دریا شیم
از آن روی دیوار سر کرده نم
بدوران حفظ شه سرفراز
در خانه ها چون در توبه باز
شد از خانه ها پاسبان برکنار
چو از خلوت آینه پرده دار
کند سیل را سنگسار از حباب
بعهدش کند خانه ای گر خراب
ز بام فلک بفکند مهر را
ز دیوار آید اگر در سرا
گر از قلعه طبع چون آفتاب
دهد عالم خاک را آب و تاب
چنان خانه از گرد یابد صفا
که سر منزل دیده از توتیا
نه چوب عمارت همه صندل است
چو زین فرش هر خانه از مخملست
زجودش بهر خانه خوارست زر
چو در مخزن چشم عاشق گهر
بهر ملک او باد فرمان روا
چو در خانه خویش صاحب سرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی و دلنوازی محیطی میپردازد که گویی قصر خوشبختی و عشق است. شاعر به زیباییهای طبیعی و لطافت موجودات در این فضا اشاره میکند و آن را با احساس شادی و سرور پیوند میزند. او از گلها، حبابها، و نقش و نگارهای دلپذیر صحبت میکند و این محیط را به مثابه بهشتی میداند که غم و اندوه را از دل دور میکند. شاعر همچنین به قدرت و جود افلاکی در ایجاد خوشبختی و امنیت اشاره میکند و تأکید میکند که این مکان، محلی امن و آرامشبخش برای همه است. در نهایت، او این فضا را به عنوان نمونهای از عشق و زیبایی بینظیر توصیف میکند که میتواند دل افراد را شاد کند و آرامش را به آنها هدیه دهد.
هوش مصنوعی: دلنواز است قصر خاطره که با فریب غم، دل را به آرامش و صبر دعوت میکند.
هوش مصنوعی: از دیوار تو تصویر گلهای باغ نمایان میشود همانطور که از آینه، تصویر چراغ دیده میشود.
هوش مصنوعی: هردو جنبهی وجودت، هم درون و هم بیرون، شبیه یک حباب است که تمام لطافت را در خود دارد و در عین حال زیبایی خاصی دارد.
هوش مصنوعی: اگر کسی حبابی مربع شکل را ببیند، باید بداند که تو تنها دریا و عمق وجود هستی و هیچ چیز دیگری نیست.
هوش مصنوعی: از لابلای ابرها، نهر یاد و خاطره تو جاری میشود و تا سقف آسمان میرود و در آنجا تصویر تو نقش میبندد.
هوش مصنوعی: مثل این است که در صبحگاه، نور و روشنی به شکل نقشی روی زمین پاشیده میشود، مانند خاکی که بر روی کاغذ یا سطحی میپاشند تا تصویری به وجود آید.
هوش مصنوعی: لطفاً با انرژی و شادابی خود، زیباییات را به نمایش بگذار. زیبایی تو قطرههای آب را از شرم پنهان کرده است.
هوش مصنوعی: تو محبوبی که در طول تاریخ همچون نقوش و تزئینات زیبا هستی و یکی از قدیمیترین عاشقان بهاری.
هوش مصنوعی: زیبایی چهره محبوب از زنجیری که بر گردنش است، دلنوازتر و دلپذیرتر به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: بر روی آب، چهره درخت چنار به طرز بیشتری از موهای پریشان یار، به هم ریخته و درهم است.
هوش مصنوعی: از شخص با بصیرت که اینجا عبور کرد، میتوان فهمید که مانند کتابی است که هرگز به دور نمیگردد.
هوش مصنوعی: تمام وجودت خوشایند و دلنواز است و هوایت همانند شراب، غم را از دل میزداید.
هوش مصنوعی: دلیل شادی و خوشحالی همیشگی، لبخندهای پرشور و شوق است.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به زیبایی و دلپذیری درختان اشاره کرده و میگوید که درخت به مانند قصر بهشت، دل را شاد کرده و با صدای شادیآور خود، انسان را به خوشحالی دعوت میکند.
هوش مصنوعی: کار تو به قدری دلانگیز و زیباست که حتی نقاشی که بر روی دیوار فعالیت میکند، تحت تأثیر آن قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: اگر غنچهای بر روی شاخهای ظاهر شود، پس از مدتی به شکوفه تبدیل میشود و خود را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: هر شب و روز در خدمت کسی که شکیبایی دارد، همراه با نشاط و شادی پایدار هستم.
هوش مصنوعی: در این جا به این موضوع اشاره شده است که سپهری (آسمان) و پادشاه جهان (خورشید) از نور و درخشش خورشید تغذیه میکنند و به همین علت آسمان به زیبایی و جلوهای خاص مجهز شده است.
هوش مصنوعی: بهار و شکوفایی در گلستان، نشانهای از زیبایی و زندگی است که جهان را پر از سرزندگی و شگفتی میکند.
هوش مصنوعی: خانهای که آرزوها در آن میخوابند، به مانند نگینی زیبا شده و از بخشش او پر از جواهرات گردیده است.
هوش مصنوعی: دل پر از حرص و طمع است و زیر فشار و گرفتاریهای زندگی قرار دارد، در حالی که مهربانی و نیکی اطرافش فراوان است.
هوش مصنوعی: در این زمان که امنیت برقرار است، مایحتاج زندگی و آسایش در خانهها فراهم است.
هوش مصنوعی: آرامش و راحتی در زندگی هر کس مانند خواب است که در خانه چشمها مشاهده میشود.
هوش مصنوعی: از نور دل او، دنیا روشن و پرنور است، مانند اینکه وجود انسان از روشنایی چراغ زندگیاش روشن میشود.
هوش مصنوعی: دل او به مانند صبحی روشن و دلانگیز است که به زیبایی و امنیت زندگی نزدیک است، درست مانند گدایی که در آستانه خانهی ثروتمندان ایستاده و منتظر رحمت و محبت آنهاست.
هوش مصنوعی: اندیشه او مانند شعلهای در مجال زندگی است که در نور آن، خلق و آفرینش شکل گرفته است.
هوش مصنوعی: کسی چه دیده است که مانند شمع در روزگار روشنایی ببخشد، در حالی که حتی در روز هم دنیا بدون او تاریک و بینور است.
هوش مصنوعی: اگر دیوار، کمک نکند، او نمیتواند سقف را نگه دارد؛ همانطور که ابرها با فاصله از هم قرار میگیرند.
هوش مصنوعی: در حیاط، هنر نقاشی مانی به نمایش درمیآید و اگر جلوهگری کند، محیط به میدان جنگ تبدیل میشود.
هوش مصنوعی: هر جا که شمشیر او برافراشته شد، مانند قفسی در آنجا رخنه و نفوذی وجود دارد.
هوش مصنوعی: اگر چهرهی زیبای عالم بهخود بگیرد، مجلس مهمانی به محلی پرجلوه و زیبا تبدیل میشود.
هوش مصنوعی: کنار آن دست دریا که بر روی دیوار نمناک است، به خاطر زیباییاش قرار بگیریم.
هوش مصنوعی: در دوران گذشته، وقتی که محبت و کرامت یک فرد در دلها حاکم بود، هر خانهای مانند مکانی برای توبه و برطرف کردن اشتباهات بهنظر میرسید.
هوش مصنوعی: وقتی که نگهبانان خانهها از جای خود کنار میروند، انگار که پردهای از جلوی آینه برداشته شده و خلوت آن دیده میشود.
هوش مصنوعی: سیل، حبابها را از هم میشکند و اگر خانهای ویران شود، آن را دوباره با عهد خود بازسازی میکند.
هوش مصنوعی: اگر خورشید از بالای آسمان بیفتد، ماه هم از دیوار پایین میآید و به خانه میرسد.
هوش مصنوعی: اگر روح انسانی مانند خورشید از قلعه وجودش بتابد، دنیای خاکی را با زیبایی و حیات میآفریند.
هوش مصنوعی: خانهای که از گرد و غبار پاک شود، به آرامش و زیبایی میرسد، مانند اینکه چشمان کسی که آنجا را میبیند، به زلالی و روشنی مینگرند.
هوش مصنوعی: تمامی ساختمانها از چوبهای خوشبو ساخته شدهاند، چون هر خانه به مانند فرشی نرم و لطیف است.
هوش مصنوعی: از سرسوز و محبت او، دل غمگین چونان گنجی در چشم عاشق می درخشد.
هوش مصنوعی: برای او، مانند کسی که در خانه خود فرمانروایی میکند، همه چیز تحت کنترل و در اختیار است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.