مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۸۴
مه روزه اندرآمد هله ای بت چو شکر
گه بوسه است تنها نه کنار و چیز دیگر
بنشین نظاره میکن ز خورش کناره میکن
دو هزار خشک لب بین به کنار حوض کوثر
اگر آتش است روزه تو زلال بین نه کوزه
[...]
سیدای نسفی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۹
همه عمر طفل اشکم به دو دیده بود حاضر
دل خسته ام غم خود به کسی نکرد ظاهر
ز غم قد تو بودم به نهال سرو شاکر
ز دراز آرزویی من و دست کوته آخر
سیدای نسفی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۳۹
به زمانه سیدا را نبود هوای ساغر
سر خود به جیب برده به هوای وصل دلبر
به زبان خامه هر دم رسد این سخن مکرر
به کمند زلف خوبان نه چنان فتاد حیدر
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴۵ - جلال الدین بلخی معروف به مولوی معنوی
خنک آن قمار بازی که بباخت هرچه بودش
بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر
جیحون یزدی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۱ - در تهنیت عید غدیر و منقبت مولای متقیان علی بن ابیطالب علیه السلام
بت من که از لطافت بودش ز روح عنصر
نه چنان لطیف کآید به خیال یا تصور
بر قامتش به طوبی شکن آورد کروبی
بر طلعتش ز خوبی به مزاج گل تکسّر
بودش به دوش کاکل چو به سرو ناز سنبل
[...]
حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۵
شد صبح وصل روشن یا ایها المدثر
تا کی به خواب نازی ای دوست قُم فَاَنذَر
نخل کمال بریافت جیب جلال بشکافت
خورشید معرفت تافت قم یا بشیر بشر
خلقی در استماعند یا مصطفی فحدث
[...]
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۹۸ - حور و شاعر در جواب نظم گوته موسوم به حور و شاعر
حور:
شاعر:
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱۶ - غدیریه در مدح یعسوب الدین امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
اگرت خدای بخشد دل پاک و جان طاهر
ببری باین سخن پی که چه اول و چه آخر
برسی بدین معما که بباطن و بظاهر
چو ز چشم جان ببینی بحقیقت مظاهر
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱۶ - غدیریه در مدح یعسوب الدین امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
علی ای ولی مطلق علی ای امام رهبر
دگران و مال و منصب دگران و تخت و افسر
من و خاک آستانت که بر آن نهادهام سر
بره غمت که رسته است بجای خارنشتر