گنجور

سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۳۹

 

چند گویی که زحمتت کردم

تا نگردی ز من گران گران

به سر تو که دوستر دارم

زحمت تو ز رحمت دگران

سنایی
 

سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۲۱ - در بیان آنکه نور انبیاء و اولیاء و مؤمنان قدیم است و قایم به خدا. حدوث و عدد در صورت ایشان باشد نه در معنی‌شان. از اینرو می‌فرماید پیغامبر علیه السلام که « کنت نبیاً و آدم بین الماء و الطین »  و از آن سبب یک نفس‌اند که همه زنده به نور حق‌اند چون نظر به نور ایشان کنی جمله را یک بینی و اگر به صورتشان نگری متعدد نماید همچنانکه آفتاب در صد هزار خانه می‌تابد خانه‌ها متعدداند اما نور یکی است از این جهت مصطفی صلوات اللّه علیه مؤمنان را نفس واحد خواند که آن یگانگی مخصوص بدیشان است، باقی همه متعدداند ظاهراً و باطناً. مثلا هر کس را در خانه‌ی خود چراغی هست از مُردنِ چراغِ یکی، خانه‌ی دیگری تاریک نشود. زیرا هر یکی جدا چراغی دارند. الا چراغ خانه‌ی مؤمنان چون آفتاب است که اگر غروب کند یا منکسف گردد همه خانه‌ها تاریک شوند و در تقریر آنکه هر که مدح اولیا می‌کند در حقیقت مداح خویشتن است چنانکه مولانا قدسنا اللّه بسره العزیز می‌فرماید

 

دائماً در خدا شوی نگران

هم عطاها دهی تو با دگران

سلطان ولد
 

اوحدی » جام جم » بخش ۴۰ - در آداب می خوردن

 

گر خوری می به خانهٔ دگران

بر حریفان مباش سرد و گران

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۷۳ - در سپاس حقوقی چند واجب

 

چند باشی به این و آن نگران؟

پند گیر از گذشتن دگران

اوحدی
 

هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۱۵ - حال عشق شاه‌زاده با گدا

 

رشکش آمد که عاشق نگران

نگران‌ست جانب دگران

هلالی جغتایی
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۹ - تمثیل

 

و آن یهودی ز تهمت دگران

بست لب با چنین عذاب گران

ملک‌الشعرا بهار
 
 
sunny dark_mode