گنجور

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۹

 

قرعه بر وصل زند دیده و سامانش نیست

کاین خیال دید از آن چشم که حیرانش نیست

نرگس از گردش چشمت به شراب افتادست

می پرستیست که مخمور به دورانش نیست

شد ز شرم قلمت خضر نهان در ظلمات

[...]

۱۲ بیت
نظیری نیشابوری
 

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۰

 

هرکه نوشید می شوق تو نسیانش نیست

وان که محو تو شد اندیشه حرمانش نیست

دل به حسن تو مقید شد و جاوید بماند

که ز فکر تو برون آمدن آسانش نیست

تا به کی فکر توان کرد و سخن تازه نوشت

[...]

۱۲ بیت
نظیری نیشابوری
 

کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۸

 

گنج دردش که به جز ناله نگهبانش نیست

مخزنی بهتر ازین سینه ویرانش نیست

چون زند فال تماشای گلستان رخش

دیده ما که به جز خواب پریشانش نیست

چون رعیت که سر از حاکم ظالم پیچد

[...]

۷ بیت
کلیم
 

صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۹۵

 

آه من مد رسایی است که پایانش نیست

بخت من ابر سیاهی است که بارانش نیست

ابروی او مه عیدی است که دایم پیداست

کاکل او شب قدری است که پایانش نیست

همت از مهر فراگیر که با یک ته نان

[...]

۱۶ بیت
صائب
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۱

 

چه ز نظّاره برد دیده که حیرانش نیست؟

به چه دل جمع کند آنکه پریشانش نیست؟

حیرت صورت دیوار چنین می‌گوید

که درین خانه کسی نیست که حیرانش نیست

دست امیّد من و بخت رسایی هیهات

[...]

۶ بیت
فیاض لاهیجی
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۳۷ - ذوقی کاشانی

 

یارب این درد چه درد است که درمانش نیست

وین چه اندوه و ملال است که پایانش نیست

هم نشینم به خیال تو و آسوده دلم

کاین‌وصالی‌است که در پی غمِ هجرانش نیست

۲ بیت
رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۳۷ - ذوقی کاشانی

 

یارب این درد چه درد است که درمانش نیست

وین چه اندوه و ملال است که پایانش نیست

۱ بیت
رضاقلی خان هدایت
 

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۶۱ - پیام

 

حکمت و فلسفه کاری‌ست که پایانش نیست

سیلی عشق و محبت به دبستانش نیست

بیشتر راه دل مردم بیدار زند

فتنه‌ای نیست که در چشم سخندانش نیست

دل ز ناز خنک او به تپیدن نرسد

[...]

۴ بیت
اقبال لاهوری