گنجور

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۷۷

 

گرد ملک عدم چه می‌گردی

تختگاه مرا به دست آور

این سرا و آن سرا به مردم بخش

دولت دو سرا به دست آور

نعمت این و آن چه می‌جوئی

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۷۸

 

التفاتی به غیر او نکنی

گرچه باشد بهشت و حور و قصور

این سخن را ز من قبول کنی

گر نمازی گزاردی به حضور

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۷۹

 

ای که گویی فقیر مسکین مرد

اعتباری ز مرگ خود می‌ گیر

به یقینم که جان نخواهد برد

پادشاه و وزیر و میر و گزیر

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۸۰

 

بار او می کش و خوشی می رو

ناز او می کش و خوشی می ناز

همه عالم به زیر بال آری

مرغ همت اگر کند پرواز

می ما مستی دگر دارد

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۸۴

 

همه عالم چو سایه سجده کنان

اوفتاده به خاک درگاهش

همه منقاد امر او باشند

هر که باشد گدا و هم شاهش

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۸۵

 

هر کجا محدثی بود بی ‌شک

افتقارش بود به محدث خویش

یک وجود است مظهر عالم

مظهرش صد هزار باشد بیش

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۸۷

 

سوی اللّه چیست ای صوفی صافی

نتوان یافت بی‌ وجود کمال

هست عالم همه خیال وجود

وز تجلی اوست بود خیال

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۸۸

 

علماء رسوم می بینم

همه را علم هست و نیست عمل

روز و شب عمر خویش صرف کنند

در پی قال و قیل و بحث و جدل

همه تجهیل هم کنند تمام

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۸۹

 

چون کمال همه بود به وجود

نتوان یافت بی وجود کمال

هست عالم همه خیال وجود

وز تجلی اوست بود خیال

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۹۰

 

موج و بحر و حباب قطره تمام

همه در عین ماست مستهلک

ما فقیریم و هم غنی ز همه

همچو ما خود کجاست مستهلک

در محیطی که نیست پایانش

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۹۲

 

کیمیای ولایتی دارم

مس جسم بشر چو زر سازم

قلعی و زاج با نشادر و ملح

گاه شمسی و گه قمر سازم

دُرفشانی کنم به گاه سخن

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۹۵

 

در خرابات رند و سرمستم

عاشقانه مدام می یابم

خم می گیر و بر سر من ریز

کیسهٔ زر بریز در پایم

از خدا خوش فراغتی خواهم

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۹۹

 

نعمت‌اللّهم وز آل رسول

حد کس نیست دانش حدم

نسبت شعر و شاعری بر من

همچو ابجد بود بر جدم

می خورم جام می ز کد یمین

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۱۰۶

 

ار قضای خدای عزوجل

حی قیوم و قادر و سبحان

نیم ساعت گذشته بود از روز

روز آدینه در مه شعبان

یازدهم بود وقت ماه شریف

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۱۰۸

 

دست در دست زن مزن خواجه

دست در دست شیرمردان زن

ملک توران گذار و خوش می باش

آتشی در وجود ایران زن

در خرابات رو خوشی بنشین

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۱۱۰

 

گفته بودم تو را که گندم کار

چون تو جو کاشتی برو به درو

هر چه کاری بدان که برداری

خواه گندم بکار و خواهی جو

تخم نیکی بکار و بد بگذار

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۱۱۱

 

واحدیت یکی است از وجهی

احدیت یکی است از همه رو

چون یکی در یکی ، یکی باشد

به همه وجه آن یکی می گو

واحدیت طلب کن از اسما

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۱۱۲

 

نیک و بد را به لطف خود بنواز

آنگهی خوش بزی و خوش می رو

این نصیحت قبول اگر نکنی

بگذر از این فقیر و خوش می رو

دست ریش دنیی دون زن

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۱۱۵

 

دولتت را که هست پاینده

باد فرخنده سال آینده

سایهٔ دولت تو بر عالم

هست چون آفتاب تابنده

بر در حضرتت ملازم باد

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۱۱۶

 

نود و هفت سال عمر خوشی

بنده را داد حی پاینده

گرچه امسال هست سال قران

تا چه آید ز سال آینده

نعمت الله خدا به ما بخشید

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 
 
۱
۲۲
۲۳
۲۴
۲۵
۲۶
۳۶
sunny dark_mode