گنجور

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۵

 

ای جهان کرم سلام علیک

کز سلامت سلامت افزاید

وهم مساح پیشه تا ابد

طول و عرض دلت نپیماید

دفتر مردمی و مردی را

[...]

مجیرالدین بیلقانی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶۳

 

خسروا! بر بساط خدمت تست

قدم طبع آسمان سایم

چون وطن بر ستانه تو کنم

سر چرخ برین سزد جایم

شکر یزدان که عقد مدحت تست

[...]

مجیرالدین بیلقانی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶۴

 

به خدایی که در موجودات

جز به امرش نمی شود منظوم

که بماندم چو قالبی بی روح

تا ز دیدار تو شدم محروم

مجیرالدین بیلقانی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶۷

 

سعد دین اسعد آن یگانه دهر

زو دو من باده خواستیم سه تن

تا بنوشیم با چهار حریف

پنجگان پنجگان می روشن

می فرستاد شش منی که از آن

[...]

مجیرالدین بیلقانی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۷۷

 

ای سرافراز مهتری که به دهر

کس ندیدست چون تو آزاده

دولت از بوستان فضل، ترا

هر زمان تحفه دگر داده

مادر بخت بهر خدمت تو

[...]

مجیرالدین بیلقانی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۸۲

 

یاد بادا از آنکه وجه معاش

ز تو صاحب نصاب خواستمی

هر چه از جنس آرزو بودی

زان همایون جناب خواستمی

آه ار امسال آرد بودی و گوشت

[...]

مجیرالدین بیلقانی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۸۳

 

به خدا گر خدا روا دارد

که تو یک پشه را برنجانی

چون زبانت به غیبت آلوده ست

قل هوالله به هرزه می خوانی

دل یک کس اگر بیازاری

[...]

مجیرالدین بیلقانی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ملمعات » شمارهٔ ۲۰

 

یا ملیح الکلام هات الجام

اسقنی قهوة کماء غمام

ای ز تو کار نیکویی به نظام

پخته کن کار ما به باده خام

و امزج الماء بالمدام کما

[...]

مجیرالدین بیلقانی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ملمعات » شمارهٔ ۲۳

 

ورد الورد والنسیم سقیم

والهوی صح عن سقام نسیم

گل به اکنون حریف و باده ندیم

که جهان کرد گل به گل تسلیم

فختام الریاض من مشک

[...]

مجیرالدین بیلقانی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱۳

 

دل در اندوه جان نبایستی

جان حریف جهان نبایستی

تا ندیدی کس آشیانه خاک

دیده جز خاکدان نبایستی

آسمان را کزو کس ایمن نیست

[...]

مجیرالدین بیلقانی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱۴

 

روح را خار در جگر فگنید

عقل را خاک در بصر فگنید

ساز راحت چو ذره ذره شکست

زخمه بر روی قرص خور فگنید

خواجه رفت از جهان چه تن زده اید؟

[...]

مجیرالدین بیلقانی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode