گنجور

 
مجیرالدین بیلقانی

به خدا گر خدا روا دارد

که تو یک پشه را برنجانی

چون زبانت به غیبت آلوده ست

قل هوالله به هرزه می خوانی

دل یک کس اگر بیازاری

نیستت بهره در مسلمانی

خود نترسی ز روز گیراگیر

به سر آن دو راه درمانی!

مال مظلومکان به قهر و ستم

بر سر اسب و استر افشانی

بارنامه کنی که من میرم

چه کنم خود تو گیر سلطانی

ره درازست لیک خواجه ضعیف

زاد، نی کار چون بود دانی؟

 
 
 
مسعود سعد سلمان

ما به هر مجلسی ز تو زده ایم

همچو بلبل هزاردستانی

بسته کاری نکرده ای با ما

مردمی کرده ای فراوانی

زود در هر چه خواستیم از تو

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مسعود سعد سلمان
سنایی

تا کی این لاف در سخن رانی

تا کی این بیهده ثنا خوانی

گه برین بی هنر هنر ورزی

گه بر آن بی گهر درافشانی

با چنین مهتران بی معنی

[...]

مشاهدهٔ بیش از ۷۳ مورد هم آهنگ دیگر از سنایی
وطواط

ای پناه همه مسلمانی

رافع بن علی شیبانی

تاج دینی و از مکارم تو

همه اصحاب دین بآسانی

در معالی بلند مرتبتی

[...]

سوزنی سمرقندی

من یکی شاعرم نه سامانی

نز نژاد ملوک ساسانی

نه مرا باد حشمت میری

نه مرا اسب و طوق سلطانی

نه غلامان رومی و خزری

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه