حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۳۳
سنّیان را که بد هزاران کیش
ا سختا ننگ و بلایی آمد پیش
حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۳۶
وآنکه او را رسیده باشد کیش
معترف هم به باطن سر خویش
حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۴۰
فصل اردی بهشت آمد پیش
سوخت اسپند، عید خیراندیش
حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۴۰
شاید آن روزگار آید پیش
که نیابد مرقّع درویش
حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۴۱
آنچه من دیدم از زمانهٔ خویش
آن ندیده ست از نمک، دل ریش
حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۴۱
چه کنم؟ موج می زند دل ریش
موجهٔ بحر را، که بندد پیش
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۹
بجزاین فعل نه که در همه کیش
فاعلش عاصی است و جرم اندیش
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۱
من بحال او، واو بر حال خویش؛
دیده گریان داشتیم و سینه ریش
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۵۹ - داعی شیرازی قُدِّسَ سِرُّه
هریکی راست پردهای در پیش
به کمالی شمرده پردهٔ خویش
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۴۵ - سنائی غزنوی قُدِّسَ سِرُّه
در تموز آن یخک نهاده به پیش
کس خریدار نه و او درویش
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۴۵ - سنائی غزنوی قُدِّسَ سِرُّه
این کُره را که نام کردی خویش
هر یکی کژدمند با صد نیش
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۵۴ - شفایی اصفهانی
قدم از خویش چون نهادی پیش
جلوه کردی به پیش دیدهٔ خویش
صفایی جندقی » دیوان اشعار » ترجیعبند
تا نشان از کمان و نام ز کیش
تیر بادت به است و تیز به ریش
تا ز حنظل برند و حلوا نام
شکرت زهر باد و نوشت نیش
تا ترش روید از زمین ریواس
[...]
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۶
هر چه آید ز رنج و راحت پیش
نسپارم بدرد و غم دل خویش
نروم زیر بار منت خلق
هر که هست از توانگر و درویش
دل کس را نمی برم از جای
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳ - نکوهش بیطرفی ایران
پس بدو گفت کاری آمده پیش
که گرفتار حیرتم زین ریش
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۷
که خداوند گیتی از کم و بیش
بتو داده است هوش و بر من ریش