سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی واحواله » بخش ۱۲ - اندر صفت خوب رویان و شاهدان گوید
از لبش جان کور کوثر نوش
وز خطش چشم عور دیبا پوش
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی واحواله » بخش ۱۲ - اندر صفت خوب رویان و شاهدان گوید
زان خط مشک رنگ لعل فروش
مردمِ دیده گشته دیباپوش
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی واحواله » بخش ۱۴ - اندر مذمّت دنیا و وصف ترک او
کی بود جز به چشم ابلهوش
آنکه او جان و دین ستاند خوش
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی واحواله » بخش ۱۶ - اندر مذمّت کسانی که به جامه و لقمه مغرور باشند
نیست زن را به جامه خانهٔ هوش
به ز عریانی ایچ عورت پوش
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی واحواله » بخش ۱۶ - اندر مذمّت کسانی که به جامه و لقمه مغرور باشند
باقیی در بقای معنی کوش
پنبه رو بازده به پنبه فروش
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی واحواله » بخش ۵۳ - اندر صفت ربیع و تشبیهات گوید ذکر الربیع یحیی القلوب المیتة و یشرح الصدور الضیقة
شاخها حلّهپوش و مشک آغوش
دشت عنبر نهاد و مینا پوش
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۱۱ - در بقا و فنای جسم و جان گوید
همچو ایمان برای سور و سروش
جامههای برهنگی در پوش
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۲۸ - فی ذکر رفقاء السّوء
آنچه از حس چشم و بینی و گوش
زین ببین زان ببوی و زان بنیوش
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۳۳ - التمثّل فیالانسان و عمله
همه را بر فلک رسیده خروش
بارگاه از فغانشان پر جوش
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۴۶ - فیالحرکة و ترک الاوطان فی طلبالآخِرَة، قال النّبی علَیهالسّلام: اطلبوا العلم ولو باصّین، وَ قالَ علَیهالسّلام: سافِرُوا تغنموا، ولاتفخروا بالوطن
کوس در گوش دلخروش خروش
تیر در چشم مرد مردم پوش
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۵۴ - حکایت
پیر گفتش که ای فضول نیوش
سِر چو دیدی خموش باش خموش
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۲ - اندر بدایت پادشاهی بهرامشاه
نه زلیخا ز چهرهٔ نیکوش
به غلامی خرید و شد هندوش
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۲ - اندر بدایت پادشاهی بهرامشاه
هست خصمش ز بیم او مدهوش
آسیاوار با فغان و خروش
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۲ - اندر بدایت پادشاهی بهرامشاه
زیر ران تیغ دست خنجر گوش
اشهب تیز سیر پیکان کوش
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۲ - اندر بدایت پادشاهی بهرامشاه
کم نبود از مبارزی در جوش
که سپر پشت بود و خنجر گوش
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۴ - فی صفة سهمه و اقباله
همچو ماهیبه خشکخشک و خموش
مرد بیدست و پای جوشن پوش
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۱۰ - در وصف بدان گوید
گردد از داد شاه کسری وش
سیر بُستان چو شیر پستان خوش
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۱۹ - در کفایت و رای پادشاهی
شد خجل زان جواب و گشت خموش
گشت در گوش او چو حلقهٔ گوش
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۲۵ - در حلم پادشاه و احتمال از زیردستان
گر تو معیوبی آن بشو از هوش
ور نهای ژاژ او میار به گوش
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۳۰ - اندر رادی و حسن سیرت پادشاه
به تهوّر ز گور کور مجوش
به مدارا ز شیر شیر بدوش