×
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۷
گفتمش نی بگفت نیک بخسب
که نه زین شاخ برگ رست و نه بر
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳ - نکوهش بیطرفی ایران
درگه نیم روز و شام و سحر
بود اندر نماز با حیدر
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴ - آزمند خسیس
چون خروس سحر گشودی پر
بود در زیر مرغ بیضه زر
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴ - آزمند خسیس
بیشک از چینه دان و قلب و جگر
راه دارد بسوی معدن زر
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۲ - برای شاهزاده خانم عیال عمادالملک طبسی نگاشته شده
فلکی بر سرت کلاه قمر
ملکی بر تنت لباس بشر
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۸ - در ستایش آب شلف معدنی تنکابن
کرد پرخوابه شان ز در و گهر
بالش از سیم و خوابگاه از زر
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۸ - در ستایش آب شلف معدنی تنکابن
چشمه روشنی که خواست خضر
زنده از وی روان اسکندر
ادیب الممالک » دیوان اشعار » اضافات » شمارهٔ ۱۵ - آیین نصیری
بایدت این سه روزه برد بسر
شادمان چون بشاخ لاله تر
ادیب الممالک » دیوان اشعار » اضافات » شمارهٔ ۱۵ - آیین نصیری
هشتمین خدمت ای ستوده سیر
هست از بهر میر اسکندر
ادیب الممالک » دیوان اشعار » اضافات » شمارهٔ ۱۵ - آیین نصیری
خانه یک خروس در این خبر
فرض باشد وان تزد لاضیر
ادیب الممالک » دیوان اشعار » اضافات » شمارهٔ ۱۵ - آیین نصیری
بره تندرست و فربه و نر
در ره حق همی ببرد سر
ادیب الممالک » دیوان اشعار » اضافات » شمارهٔ ۱۵ - آیین نصیری
چون پدر شد بدان که هیچ پسر
زن نگیرد زخاندان پدر