×
مسعود سعد سلمان » توصیفات » شهرآشوب » شمارهٔ ۴۱ - صفت یار کبوترباز است
انس تو با کبوترست همه
ننگری از هوس به چاکر خویش
هم به ساعت بر تو باز آید
هر کبوتر که رانی از بر خویش
رفتن و آمدن به نزد رهی
[...]
۳ بیت
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۷۰ - فی الانابه
گر به دوزخ فرستی از درِ خویش
میروم نی به پای بر سر خویش
۱ بیت
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۷۳ - حکایت
گر نبشت ابجدی ز دفتر خویش
نتواند کزو کشد سرِ خویش
۱ بیت
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۲۲ - اندر معنی بیداری ملوک و سلاطین و حفظ و بخشش ایشان
تا جدا گشت شه ز لشکر خویش
پی آهو ندید در برِ خویش
۱ بیت
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۹ - نشستن بهرام روز سهشنبه در گنبد سرخ و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم چهارم
خامه برداشت پای تا سر خویش
بر پرندی نگاشت پیکر خویش
۱ بیت
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۰ - نشستن بهرام روز چهارشنبه در گنبد پیروزه رنگ و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم پنجم
چونکه سر برگرفت در بر خویش
دید شخصی به شکل و پیکر خویش
۱ بیت
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر سوم » بخش ۲۷ - حکایت رحم کردن نوشیروان بر آن پیرزن ناتوان که به کوزه ای نادرست دست و روی خود می شست
خواست تا آفتابه زر خویش
به بر او فرستد از بر خویش
۱ بیت
هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۱۳ - حالات شاه و گدا در مکتب
هم کله کج نهاد بر سر خویش
هم قبا چست کرد در بر خویش
۱ بیت
حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۱۲
قطره دارد دلی فراخور خویش
بحر را هم دلی ست در بر خویش
۱ بیت
حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۲۵
عالمی بایدش ز جوهر خویش
تا تواند گشود دفتر خویش
۱ بیت
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۳۵ - حکمت
هیچ ننوشت بهر شوهر خویش
که از او داشت دست بر سر خویش
۱ بیت
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۳۸ - داستان مرد حکیم
راه دادی به خانه در بر خویش
آشنا ساختی به همسرخویش
۱ بیت
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۶۳ - در عقل و علم
ورشود پادشاه کشور خویش
بالد از عقل عدل گستر خویش
۱ بیت