گنجور

مسعود سعد سلمان » توصیفات » شهرآشوب » شمارهٔ ۴۱ - صفت یار کبوترباز است

 

انس تو با کبوترست همه

ننگری از هوس به چاکر خویش

هم به ساعت بر تو باز آید

هر کبوتر که رانی از بر خویش

رفتن و آمدن به نزد رهی

[...]

۳ بیت
مسعود سعد سلمان
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۷۰ - فی الانابه

 

گر به دوزخ فرستی از درِ خویش

میروم نی به پای بر سر خویش

۱ بیت
سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۷۳ - حکایت

 

گر نبشت ابجدی ز دفتر خویش

نتواند کزو کشد سرِ خویش

۱ بیت
سنایی
 

هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۱۳ - حالات شاه و گدا در مکتب

 

هم کله کج نهاد بر سر خویش

هم قبا چست کرد در بر خویش

۱ بیت
هلالی جغتایی
 

حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۱۲

 

قطره دارد دلی فراخور خویش

بحر را هم دلی ست در بر خویش

۱ بیت
حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۲۵

 

عالمی بایدش ز جوهر خویش

تا تواند گشود دفتر خویش

۱ بیت
حزین لاهیجی
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۳۵ - حکمت

 

هیچ ننوشت بهر شوهر خویش

که از او داشت دست بر سر خویش

۱ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۳۸ - داستان مرد حکیم

 

راه دادی به خانه در بر خویش

آشنا ساختی به همسرخویش

۱ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۶۳ - در عقل و علم

 

ورشود پادشاه کشور خویش

بالد از عقل‌ عدل گستر خویش

۱ بیت
ملک‌الشعرا بهار