گنجور

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۱

 

تنگی فرج نیست جز یک شب

که کند سرخ آن شب از خون لب

آذر بیگدلی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۱

 

داغ محرومی بجان و، جان بلب؛

بود کار هر دو این تا نیم شب

آذر بیگدلی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۱

 

داشتم از گردش گردون عجب

کز چه یا رب آن نگار نوش لب

آذر بیگدلی
 

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۶ - غضب شاه

 

مانده‌ام در شکنج رنج و تعب

زین بلا وارهان مرا یارب

دلم آمد درین خرابه به جان

جانم آمد درین مغاک به لب

شد چنان سخت زندگی که مدام

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » چهارپاره‌ها » خمسه‌ مسترقه

 

پنج روز فزون به آخر سال

«‌پنج دزدیده‌» یافتند لقب

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » چهارپاره‌ها » خمسه‌ مسترقه

 

پنج مسروق و ربع‌ها را نام

شد «‌نسی‌» در میان قوم عرب

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۱۱ - در نیکامی و بدنامی می گوید

 

کاندو بودند مهتران عرب

صاحب‌علم‌و جود وفضل‌و ادب

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۴۷ - شمه‌ای از تاریخ خراسان

 

پس به ایران بتاخت جیش عرب

روز زرتشتیان رسید به شب

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۴۸ - حکایت محمود غزنوی

 

قرمطیشان گهی نهاده لقب

گاه بی‌دین وگاه بد مذهب

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۶۵ - خطاب به دروغگویان مصلح نما

 

‌تا تو در بند شهوتی و غضب

از تو ناید به حاصل این مطلب

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۸۰ - داستان انقلاب خراسان

 

لشگری گردشان گرفت به‌ شب

برشد ازآن حظیره بانگ و جلب

ملک‌الشعرا بهار
 

رهی معیری » چند قطعه » قطعهٔ ۲۶ - دلدادگان من (اقتباس از ترانه‌های بیلیتس)

 

نه تو را، چهره‌ای است لاله‌فروش

نه تو را منظری است دیده‌فریب

رهی معیری
 
 
۱
۸
۹
۱۰
sunny dark_mode