نظام قاری » دیوان البسه » قصاید » شمارهٔ ۸ - اسرار ابریشم
نرم دست گلی زصوف کیا
غنچه سان گشت در قبا پیدا
با یکی دایه بالباس کفن
ناتوان و ضعیف و بی سر و پا
همچو آدم که برگ بودش رخت
[...]
نظام قاری » دیوان البسه » قصاید » شمارهٔ ۹ - اوحدی فرماید
سر پیوند ما ندارد یار
چون توان شد ز وصل برخوردار
در جواب او
چند ار اندیشه فش ودستار
این فرو پیچ و آن دگر بگذار
[...]
نظام قاری » دیوان البسه » قصاید » شمارهٔ ۱۸ - لغزی که در صفت میان بند گفته شده است
چیست آن جبس مختلف آثار
پنبه و ابریشمش شعار ودثار
ساده باشد میانش و یکرنگ
نقش و الوان او بود بکنار
علمیت دروست با ترکیب
[...]
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۲۱ - شیخ سعدی فرماید
روز وصلم قرار دیدن نیست
شب هجرانم آرمیدن نیست
چون زرم بهر نوخریدن نیست
چاره جز کهنه را دریدن نیست
یک تن بی لحاف و زیر افکن
[...]
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۲۸ - خواجه حافظ فرماید
دل سرا پرده محبت اوست
دیده آئینه دار طلعت اوست
شمله کین عزتم زدولت اوست
گردنم زیر بار منت اوست
جان هوادار وصل خرگاهست
[...]
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۳۴ - شیخ سعدی فرماید
جان من جان من فدای تو باد
هیچت از دوستان نیاید یاد
صد عرقچین فدای طایقه باد
هیچ از قالبش نیاید یاد
چشم عین البقر بقد خیاط
[...]
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۴۰ - مولانا ظهیر الدین فاریابی فرماید
دوش چون زلف شب بشانه زدند
رقم کفر بر زمانه زدند
ریشه شده را بشانه زدند
رقم کفر بر زمانه زدند
نوبت جامه خواب را بسحر
[...]
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۸۵ - من افکاره الابکار
وصف قوت انکه گفت به زلباس
نان شناسی بود خدانشناس
کس چه گوید جواب گفته من
شرط ره نیست باپلاس پلاس
بهز چادر شب از بر مهتاب
[...]
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۹۶ - سید نعمت الله فرماید
غرقه بحر بیکران مائیم
گاه موجیم و گاه دریائیم
خرقه صوف موجزن مائیم
طالب در جیب زیبائیم
ما نهادیم زان دکان قماش
[...]
نظام قاری » دیوان البسه » قطعات » شمارهٔ ۳
شرب گوشو قرین بشال درشت
(که همان لعبت نگارینست)
کاستر گو به جفت اطلس رو
( که همان مردهشوی پارینست)
نظام قاری » دیوان البسه » قطعات » شمارهٔ ۵
دو قماشند صوف و موئینه
(یکی آرام جان یکی دلبند)
این یکی برزبر عدیم المثل
وان یکی بهر زیر بی مانند
فی المثل در میان این دو قماش
[...]
نظام قاری » دیوان البسه » قطعات » شمارهٔ ۲۶
با کمان حلاج گفت کتو
(همه کوشیم تا چه فرمائی)
جفت صندوق هم بجامه چه گفت
(همه چشمیم تا برون آئی)
نظام قاری » دیوان البسه » مناظرهٔ طعام و لباس » بخش ۱
ای برادر سخن عروسی دان
که معین نداشت پوشش و خورد
کرد بسحاق عهده نفقه
کسوه آن حواله با من کرد
نظام قاری » دیوان البسه » مناظرهٔ طعام و لباس » بخش ۴ - قصه دزد رخت را بشنو
اینچنین کارهاش پیش آید
هر کسی را که بخت برکردد