گنجور

طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶

 

هرکه آمد به سوی خانه ما

خواند شه‌بیت آستانه ما

ساز عشاق ما نوای تو شد

این بود تا ابد ترانه ما!

بس که مجنون وادی عشقیم

[...]

طغرل احراری
 

طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۲

 

ساقیا باده ده بهار گذشت

رونق عیش روزگار گذشت!

در میخانه و سر خم را

باز کن وقت انتظار گذشت!

آنچه داری بریز در جامم

[...]

طغرل احراری
 

طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۳

 

غنچه از لعل تو سبق گیرد

در و یاقوت در طبق گیرد

چشمت از خون باده بسته حنا

باج از سرخی شفق گیرد

نزد تحریر وصل کلک مرا

[...]

طغرل احراری
 

طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۸

 

هر کرا زلف عنبرین باشد

مار در گنج او قرین باشد

هست کیوان غلام هندویت

گرچه در چرخ هفتمین باشد!

توسن عمر بنده را ز ازل

[...]

طغرل احراری
 

طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۱

 

کس نباشد به سیر این گلزار

تا کند امتیاز گل از خار

بر حصول مزارع امید

دانه‌های سرشک غم می‌کار

غره منشین که فتنه‌ها دارد

[...]

طغرل احراری
 

طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۴ - عبدالرشیدجان

 

عارضت آفتاب می‌گویم

نرگست را شهاب می‌گویم

با تو ای نور چشم حرفی چند

من ز راه صواب می‌گویم

دل ربودی مرا به تار زلف

[...]

طغرل احراری
 

طغرل احراری » دیوان اشعار » دوبیتی‌ها » شمارهٔ ۳ - به گلشنی بخارایی

 

مدتی شد که یار نامه نکرد

رقم عنبرین شمامه نکرد

یا مگر کاغذ و مداد نداشت

یا مرا لایق به خامه نکرد؟!

طغرل احراری
 
 
sunny dark_mode