×
عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸
طرهٔ یار پریشان چه خوش است
قامت دوست خرامان چه خوش است
خط خوش بر لب جانان چه نکوست
سبزه و چشمهٔ حیوان چه خوش است
از می عشق دلی مست و خراب
[...]
عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸
از در یار گذر نتوان کرد
رخ سوی یار دگر نتوان کرد
ناگذشته ز سر هر دو جهان
بر سر کوش گذر نتوان کرد
زان چنان رخ، که تمنای دل است
[...]
عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۱
تا کی از دست تو خونابه خورم؟
رحمتی، کز غم خون شد جگرم
لحظه لحظه بترم، دور از تو
دم به دم از غم تو زارترم
نه همانا که درین واقعه من
[...]
عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۹
ای که از لطف سراسر جانی
جان چه باشد؟ که تو صد چندانی
تو چه چیزی؟ چه بلایی؟ چه کسی؟
فتنهای؟ شنقصهای؟ فتانی؟
حکمت از چیست روان بر همه کس؟
[...]