نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۷۵
جای جانان در حریم جان ماست
جان ما در حضرت جانان ماست
سحر چشمش فتنه دور زمان
کفر زلفش آفت ایمان ماست
دردمندانیم و دردی می خوریم
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۸۴
ای صفاتت شده آئینه ذات
کرده ذات تو تجلی بصفات
نوح را لطف تو شد لنگر فلک
تا ز طوفان بلا یافت نجات
خواستم نقش جمالت بکشم
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۷۲
مهی دارم که انوار جمالش
کند هر دم تجلی در جلالش
جلالش با جمال از بس درآمیخت
یکی گشته جلالش با جمالش
شب عید است و ساقی را بساغر
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۷۸
بیا و جام زرینی بکن نوش
ز دست ساقی سیمین بناگوش
برآرد دم چو منصور از انالحق
از این باده کند هر کس دمی نوش
بتی دارم که در جولانگه ناز
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۲۰۰
چند یاد تو جفا کیش کنم
سینه از داغ غمت ریش کنم
راز دل چند ز ناکامی خویش
بی تو با جان غم اندیش کنم
آشنای ره عشق نو نیم
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۲۲۵
روی بهر چه هر دم سوی گلشن
بیا گلهای اشگم بین بدامن
دلم کائینه نور تجلی است
مدام از عکس رویت هست روشن
ز سروت کی کند دل قمری جان
[...]