گنجور

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۲۰۱

 

شمع دیدار نمایان شد و پروانه نیافت

باده وصل به بزم آمد و پیمانه نیافت

مرغ دل چون نکند شکوه درین سبزقفس؟

آب اگر یافت به صد خون جگر، دانه نیافت

بس که افتاده خرابی ز غمت بر سر هم

[...]

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۲۰۲

 

پیرهن بس که خوش اندام شد از بوی تنت

گل شود سرو چو آید به برش پیرهنت

مزه بزمگه باده به کامش نرسید

تا لب جام نشد بوسه ربای دهنت

نشوم از تو جدا، همچو گل از نکهت خود

[...]

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۲۰۵

 

زلف با قامت او، تا به کمر همراه است

هر کجا روز بلند است، شبش کوتاه است

بی وصیت دلم از خود نرود شام فراق

این چراغی ست که از رفتن خود آگاه است

من دیوانه چه سان بگذرم از وادی عشق

[...]

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۲۰۸

 

ما چو مینای شرابیم و فلک همچو قدح

روز و شب گردش او بهر نگونساری ماست

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۲۱۷

 

در مخالفزار هند از یاد ایران فارغم

هرکجا طرح نفاق افتاد، ایران من است

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۲۱۸

 

دوست چون از گل بیداد تو دشمن نشود؟

کس به دشمن نکند آنچه تو کردی با دوست

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۲۲۸

 

ماندم از بس که به غربت، وطن از یادم رفت

در قفس بس که نشستم،چمن از یادم رفت

نه سمن زان چمنم ماند به خاطر، نی سرو

سرو گردید فرامش، سمن از یادم رفت

چون گریبان تاسف ندرم لاله صفت؟

[...]

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۲۳۲

 

نوبر سبزه شادی نکند تا به ابد

سرزمینی که به آنجا نرسد پای غمت

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۲۵۲

 

روز و شب، دربچه مشرق و مغرب باز است

ورنه از تنگی این خانه، نفس می گیرد

چه امید از خم گردون، که ز پیمانه مهر

آنچه در ساغر مه ریخته، پس می گیرد

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۲۵۳

 

ز ازل، مرشدما خواست که فرزانه شود

آنقدر عقل کجا داشت که دیوانه شود

به مددکاری این بخت زبون در عرفات

کعبه سازی چو کنم، طرح صنمخانه شود

به خرابی نکشد آنچه ز حق شد آباد

[...]

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۲۵۶

 

آه غم، داغ کهن را به دلم تازه نمود

شمع این بزم به باد نفس افروخته شد

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۲۵۹

 

دل برون آرم ازان سینه که غم نشناسد

دست بردارم ازان تن که الم نشناسد

سالک پاکرو آن است که چون ریگ روان

دشت پیما شود و نقش قدم نشناسد

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۲۶۰

 

امشب از فرقت او زنده نمی ماند شمع

ماتم افروزی این سیم بدن باید کرد

سرنوشتم به دبستان غریبی افکند

مشق آزارکشیهای وطن باید کرد

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۲۶۱

 

فکر آن زلف مکن تا خم و تابت نبرد

بگذر از یاد لبش تا می نابت نبرد

فوت فرصت به جهان نوحه گری می خواهد

آنقدر اشک روان ساز که آبت نبرد

می برد خواب، کسی را که ز خود غافل گشت

[...]

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۲۶۳

 

لفظ پاکیزه به دستم ز صفای تو رسد

به کفم معنی رنگین زحنای تو رسد

پنجه اش همچو شقایق ز حنا گیرد رنگ

دست عاشق چو به خاک کف پای تو رسد

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۲۶۷

 

ما مصیبت زدگان را چه تواضع به ازین

که به هر جا بنشینیم، فغان برخیزد!

بس که درد از گل هجران تو بردیم به خاک

سبزه از تربت ما ناله کنان برخیزد

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۲۸۳

 

خواستم بی تو کنم بر گل خورشید نگاه

کودک اشک به من دست و گریبان افتاد

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۲۹۵

 

گر ز دنیا بکشی پای، چنان دور بکش

که اگر سعی کنی، دست به دنیا نرسد

من کجا، دسترس قیمت وصل تو کجا

ترسم از مفلسی ام کار به سودا نرسد

خنده گر بر در و دیوار جهان ریخته است

[...]

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۳۱۱

 

تن ز بسیاری تردامنی ام خاک نشد

خاک ناپاک شد و طینت من پاک نشد

بس که آتش به سرم ریخت خیال تو چو شمع

اشکها ریخت ز چشمم، مژه نمناک نشد

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۳۱۴

 

گل به زر شاد و پریشانی عالم بر بید

نزند از چه درین باغ، جنون بر سر بید؟

تا توان یافت که آزاده این گلشن کیست

بر هر نخل عیان گشت و نهان شد بر بید

برگ سبزی نفرستاد به مجنون صفتان

[...]

طغرای مشهدی
 
 
۱
۲
۳
۴
۶
sunny dark_mode