سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴
ای که اطفال به گهواره درون از ستمت
سور نادیده بجویند همی ماتم را
قفسی شد ز تو عالم به همه عالمیان
اینت زحمت ز وجود تو بنیآدم را
وه که تا روز قیامت پی آلایش ملک
[...]

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸
گر بهم میزدم امشب مژهٔ پر نم را
آب میبرد به یک چشم زدن عالم را
سوز دیرینهام از وصل نشد کم چه کنم
که اثر نیست درین داغ کهن مرهم را
آن پری چهره مگر دست بدارد از جور
[...]

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۸ - در راه مکه مکرمه
رشحه ای ابر کرم بادیه ای بی نم را
جرعه ای ماهی هجران زده زمزم را

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۵۹
عشق سازد ز هوس پاک، دل آدم را
دزد چون شحنه شود، امن کند عالم را

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۱
عشق سازد ز هوس پاک دل آدم را
دزد چون شحنه شود امن کند عالم را
آب جان را چو گهر در گره تن مگذار
چون گل و لاله به خورشید رسان شبنم را
در وصالیم و همان خون جگر می نوشیم
[...]

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۲
فقر بی قدر کند سلطنت عالم را
هوس ملک نباشد پسر ادهم را
می کند کار خرد، نفس چو گردید مطیع
دزد چون شحنه شود امن کند عالم را
خرد مشمار گنه را، که گناهی است بزرگ
[...]

افسر کرمانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷
به غم دوست فکندیم دل خرّم را
خرّم آن دل، که گزیده است غم عالم را
خنک آن دم که زند بردل ریشم خنجر
زخم اگر دوست زند خود چه کنم مرهم را
من دیوانه پری زاده بسی دیدم لیک،
[...]

ادیب الممالک » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۷
خوانده از لوح خرد آیت الهیکم را
پست کردم بطمع مرده خوران قم را

ملکالشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۱ - نمایندگی ترشیز
دل ز جا برد سحر مرغ سحرخیز مرا
مژدهای داد خوشآهنگ و دلاویز مرا
گفت کآزادیخواهان دیار کشمر
برگزیدند به تکریم و به تعزیز مرا
از همه ملک به منشان نگه افتاد ز مهر
[...]
