گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۰۳

 

از پس عمر شبی هم نفس یار شدم

خواب بود آن همه گویی تو، چو بیدار شدم

وقتی آن چشمه خورشید بدین سوی نتافت

گر چه در کوی غمش سایه دیوار شدم

موی گشتم ز غم و بار اجل می بندم

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۴۶

 

از سر سوز جگر بر در آن یار شدم

با دلی پر ز غم و دیده ی خونبار شدم

گفتم از روی ترحّم جگر ریش مرا

مرهمی نه که به کام دل اغیار شدم

سالها خون جگر خوردم و از دست غمش

[...]

جهان ملک خاتون
 

رضی‌الدین آرتیمانی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴

 

جز در عشق بهر در که شدم خوار شدم

خار بودم همه از عشق تو گلزار شدم

داشتم تا خبر از خویش نبودم خبری

تا شدم مست می عشق تو هشیار شدم

حرف ما گوش نمیکرد چه گفتیم رضی

[...]

رضی‌الدین آرتیمانی
 

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۸

 

هرکجا ساخت غمی دایره مسمار شدم

هر کجا نقطه شد انده خط پرگار شدم

بوی یار من ازین سست وفا می آید

گلم از دست بگیرید که از کار شدم

بس کزو شد برم آسوده، دو دستم در خواب

[...]

نظیری نیشابوری
 

کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۲

 

بسکه از بار غم دهر گرانبار شدم

همه رو سجده کنان تا در خمار شدم

شیشه پیچ دل از مستی من خود نشکست

من باین دل شکنان از چه گرفتار شدم

خرم از ابر بهاری نشدم طالع بین

[...]

کلیم
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۱۶

 

فیض در بیخبری بود چو هشیار شدم

صرفه در خواب گران بود چو بیدار شدم

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۲۲

 

فیض در بیخبری بود چو هشیار شدم

صرفه در خواب گران بود چو بیدار شدم

دستم آن روز گرفتند که رفتم از دست

کارم آن روز نسق یافت که از کار شدم

من از زیرکی از دام قضا می جستم

[...]

صائب تبریزی
 

حکیم سبزواری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۸

 

صبحگاهان بسوی خانهٔ خمّار شدم

سرکشیدم دو سه پیمانه و از کار شدم

نور آن مهر زهر ذره نمودارم شد

که اناالحق شنوا از در و دیوار شدم

چنگ در دامن دلدار زدم دوش بخواب

[...]

حکیم سبزواری
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۳ - اسرار سبزواری سَلَّمَهُ اللّهُ تَعالَی

 

چنگ در دامن دلدار زدم دوش به خواب

بود دستم به دل خویش که بیدار شدم

هر خم زلف که بر گونهٔ گلگونی بود

دام صیاد ازل بود و گرفتار شدم

رضاقلی خان هدایت
 

شاطر عباس صبوحی » غزلیات » شمارهٔ ۵۱ - حلقۀ زلف

 

تا در آن حلقهٔ زلف تو گرفتار شدم

سوختم تا که من از عشق خبردار شدم

من چه کردم که چنین از نظرت افتادم

چاره‌ای کن که به لُطف تو گنهکار شدم

خواب دیدم که سر زلف تو در دستم بود

[...]

شاطر عباس صبوحی
 

عارف قزوینی » دیوان اشعار » غزل‌ها » شمارهٔ ۳ - قافله سالار دل

 

تا گرفتار بدان طره طرار شدم

به دوصد قافله دل، «قافله سالار» شدم

گفته بودم که به خوبان ندهم هرگز دل

باز چشمم به تو افتاد و گرفتار شدم

به امید گل روی تو نشستم چندان

[...]

عارف قزوینی
 
 
sunny dark_mode