صبحگاهان بسوی خانهٔ خمّار شدم
سرکشیدم دو سه پیمانه و از کار شدم
نور آن مهر زهر ذره نمودارم شد
که اناالحق شنوا از در و دیوار شدم
چنگ در دامن دلدار زدم دوش بخواب
بود دستم بدل خویش که بیدار شدم
آب هر روی جمیلی و جمالش نم و یم
عکس او بود هر آنی که بدویار شدم
هر خم زلف که بر گونهٔ گلگونی بود
دام صیّاد ازل بود گرفتار شدم
شیشهٔ باده بده تا شکنم شیشه نام
بیخودم کن که ملول از سرودستار شدم
سالها بود که اسرار بمارخ ننمود
شکرللّه که دگر محرم اسرار شدم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان تنهایی و رنجهای انسان در جستجوی عشق و حقیقت میپردازد. شاعر از تلاشهای خود برای فهمیدن و نزدیک شدن به حقیقت سخن میگوید، و به تضادهای میان عقل و جنون اشاره دارد. او میگوید با وجود تمام زحماتی که کشیده، نتوانسته به آرامش واقعی برسد و در این مسیر همچنان در جستجوی هدفهای عمیقتری است. در نهایت، او به درون خود نگریسته و به کشف رازهای نهفته میرسد.
هوش مصنوعی: صبح زود به سمت خانهٔ شرابفروش رفتم و دو یا سه لیوان شراب نوشیدم و به حالتی سرخوش و بیخیال درآمدم.
هوش مصنوعی: نور خورشید در من همچون زهره تابید و من به حقیقت «من حقام» رسیدم و این حقیقت از همه جا به گوش میرسید.
هوش مصنوعی: دیشب در خواب به دلدارم نزدیک شدم، اما وقتی بیدار شدم متوجه شدم که دستم به جایی غیر از او رفته است.
هوش مصنوعی: هر بار که به چهره زیبایی نگاه میکنم، جلوهای از او را در آبی که جریان دارد میبینم و این احساس به من دست میدهد که هر لحظه که با معشوقم هستم، تصویری از او را دارم.
هوش مصنوعی: هر پیچ و تاب موی زلفی که بر چهرهٔ زیبا افتاده، مانند دامی است که من در آن گرفتار شدم.
هوش مصنوعی: مرا شیشهای از می بده تا آن را بشکنم و نام بیهودهام را فراموش کنم، چرا که از تکرار و یکنواختی خسته شدهام.
هوش مصنوعی: سالها مدت زیادی گذشت که اسرار بمارخ فاش نشده بود. خوشبختانه اکنون من نیز به جمع محرمین این اسرار پیوستهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از پس عمر شبی هم نفس یار شدم
خواب بود آن همه گویی تو، چو بیدار شدم
وقتی آن چشمه خورشید بدین سوی نتافت
گر چه در کوی غمش سایه دیوار شدم
موی گشتم ز غم و بار اجل می بندم
[...]
از سر سوز جگر بر در آن یار شدم
با دلی پر ز غم و دیده ی خونبار شدم
گفتم از روی ترحّم جگر ریش مرا
مرهمی نه که به کام دل اغیار شدم
سالها خون جگر خوردم و از دست غمش
[...]
جز در عشق بهر در که شدم خوار شدم
خار بودم همه از عشق تو گلزار شدم
داشتم تا خبر از خویش نبودم خبری
تا شدم مست می عشق تو هشیار شدم
حرف ما گوش نمیکرد چه گفتیم رضی
[...]
هرکجا ساخت غمی دایره مسمار شدم
هر کجا نقطه شد انده خط پرگار شدم
بوی یار من ازین سست وفا می آید
گلم از دست بگیرید که از کار شدم
بس کزو شد برم آسوده، دو دستم در خواب
[...]
بسکه از بار غم دهر گرانبار شدم
همه رو سجده کنان تا در خمار شدم
شیشه پیچ دل از مستی من خود نشکست
من باین دل شکنان از چه گرفتار شدم
خرم از ابر بهاری نشدم طالع بین
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.