رودکی » مثنویها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۱۰۱
من سخن گویم، تو کانایی کنی
هر زمانی دست بر دستی زنی
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۴
دوستا گر دوستی گر دشمنی
جان شیرین و جهان روشنی
در سر کار تو کردم دین و دل
انده جانست وان در میزنی
برنیارم سر گرم در سرزنش
[...]
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » گمشدن شبلی از بغداد
گفت این قومند چون تردامنی
در ره دنیا نه مرد و نه زنی
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت دیوانهای که تگرگی بر سرش خورد و گمان برد کودکان بر سر او سنگ میزنند
رفت آخر تا به کنج گلخنی
بود اندر کنج گلخن روزنی
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت محمود که مهمان گلخن تاب شد
با تو در گلخن نشسته گلخنی
به که بیتو پادشاهی گلشنی
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت عاشقی که عیب چشم یار را پس از نقصان عشق دید
بود مردی شیردل خصم افکنی
گشت عاشق پنج سال او بر زنی
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۲۲ - تنبیه حال گرفتاران دنیا و شیرین نمودن ایشان بطلب مولی
هست این عالم مثال گلخنی
اندر او عارف بسان گلشنی
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۲۲ - تنبیه حال گرفتاران دنیا و شیرین نمودن ایشان بطلب مولی
جمله خلقان را بدان چون گلخنی
خورده از حمّامی تن گردنی
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۵۰ - تنبیه ارباب غفلت، و بیان احوال و دریافت خود، و نصیحت نمودن غافلان
رو ببر تو از چراغم روشنی
تا نباشی تو چو خفّاش دنی
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۶۱ - موعظه در مذمت توجه نمودن به دنیا و نقصان آن و صحبت مردان حق و فایدهٔ آن
گشته عطّارت جهان روشنی
کرده بر گنج معانی روزنی
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷۱ - تمثیل در رعایت ادب نمودن، و از عبادت و معرفت غافل نبودن، و مغرور نبودن بطاعت، و تقصیر نمودن در طلب، و تنبیه نمودن حضرت امام جعفر صادق علیه السلام شیخ داود طائی را برعایت ادب
گر تو بی من رهروی در گلخنی
بلکه اندر این نسب دور از منی
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷۴ - در بیان خبر دادن از جلوۀ ظهور مولوی رومی قدس سره
علم دین بخشد جهان را روشنی
تو ندیدی روشنی در گلخنی
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷۵ - در نصیحت بترغیب دین و آئین نبی، و ترک دنیا و میل بعقبی
همچو شیطان عاق گشتی ای دنی
اندر این دنیا تو کمتر از زنی
عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۲۴ - الحكایة و التمثیل
آنکه باشد هر دو کونش ارزنی
خوشه چینی چون کند در خرمنی
عطار » مصیبت نامه » بخش دوم » بخش ۱ - المقالة الثانیه
صعقهٔ در جان عالم افکنی
کل موجودات را بر هم زنی
عطار » مصیبت نامه » بخش دوم » بخش ۶ - الحكایة و التمثیل
گفت شبلی را که مردی روشنی
گر سحرگاهان مناجاتی کنی
عطار » مصیبت نامه » بخش سیزدهم » بخش ۱ - المقالة الثالثة عشره
هست انگشتیت در هر روزنی
ذره ذره دیدهٔ چون روشنی
عطار » مصیبت نامه » بخش شانزدهم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل
در زمین افتاد بی کبر و منی
توبه کرد از دزدی و از ره زنی
عطار » مصیبت نامه » بخش هفدهم » بخش ۱ - المقالة السابعة عشره
گفت آخر من کیم تر دامنی
از تر اندامی نه مردی نه زنی