گنجور

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷۵ - در نصیحت بترغیب دین و آئین نبی، و ترک دنیا و میل بعقبی

 

ای تو از اسلام رفته خود برون

خویشتن را کرده از دنیا زبون

عطار
 

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷۹ - درضمانت بهشت مر کاتب کتاب را و اسرار او فرماید

 

گه بخوارزمی و گه در مرو و تون

گه کنی شاپور ما را سرنگون

عطار
 

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۸۰ - تنبیه در آنکه از غیرببری و بخود روی آوری تا درحجاب نمیری

 

درگذر از منصب دنیای دون

زانکه خلقی را دراندازد بخون

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۴ - فی نعت الرسول صلی اللّه علیه و سلم

 

او نبی بود ازدرون واز برون

قال نحن الاخرون السابقون

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۳۳ - الحكایة ‌و التمثیل

 

سرنگون آمد بدنیا غرق خون

یعنی از فرقت قدم کن سرنگون

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۳۳ - الحكایة ‌و التمثیل

 

دیده سر ذره ذره در دو کون

ذرهٔ نادیده هیچ از هیچ لون

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش دوم » بخش ۱ - المقالة الثانیه

 

باز از صور دوم در هر دو کون

جامه پوشی یک بیک را لون لون

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش دوم » بخش ۸ - الحكایة ‌و التمثیل

 

این سخنها چون بگفت آن سرنگون

گرگ از پیشش بصحرا شد برون

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سوم » بخش ۵ - الحكایة و التمثیل

 

ورنه گرمی دی بگو بخشیدهٔ خون

تادر آویزند از دارم نگون

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش هشتم » بخش ۱ - المقالة ‌الثامنه

 

هرچه رفت و میرود در هر دو کون

یک بیک پیداست بر تو لون لون

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش هشتم » بخش ۵ - الحكایة و التمثیل

 

صدهزاران شیشه میشد سرنگون

پس طراق و طمطراق آمد برون

عطار
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۲۶
sunny dark_mode