عطار » منطقالطیر » حکایت سیمرغ » حکایت سیمرغ
چون نه سر پیداست وصفش را نه بن
نیست لایق بیش از این گفتن سخن
عطار » منطقالطیر » حکایت بوتیمار » گفتگوی مرد دیدهور با دریا
خشک لب بنشستهام مدهوش من
زآتش عشق آب من شد جوش زن
عطار » منطقالطیر » پرسش مرغان » حکایت محمود و ایاز
چون همه مرغان شنودند این سخن
نیک پی بردند اسرار کهن
عطار » منطقالطیر » جواب هدهد » حکایت شیخ سمعان
آن دگر یک گفت تا کی زین سخُن؟
خیز در خلوت خدا را سجده کن
عطار » منطقالطیر » جواب هدهد » حکایت شیخ سمعان
حلقه در گوش توام ای سیم تن
حلقهای از زلف در حلقم فکن
عطار » منطقالطیر » جواب هدهد » حکایت شیخ سمعان
چون مرا کوتاه خواهد شد سخُن
عاجزم، عفوی کن و خصمی مکن
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت دیوانهای برهنه که جبهای ژنده به او بخشیدند
گفت رو ده روز دیگر صبرکن
تا ترا یک جبه بخشم بیسخن
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » گفتگوی عیسی با خم آب
پیش عیسی آن خم آمد در سخن
گفت ای عیسی منم مردی کهن
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت پیرزنی که از شیخ مهنه دعای خوشدلی خواست
گفت شیخ مهنه را آن پیرزن
دلخوشی را هین دعایی ده به من
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » دو چیزی که پیر ترکستان دوست میداشت
آن یکی اسبست ابلق گام زن
وین دگر یک نیست جز فرزند من
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت ذالنون که چهل مرقع پوش را که جان داده بودند دید
میندانم دولتی زین بیش من
مرد را کو گم شود از خویشتن
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت پیرزنی که به ده کلاوه ریسمان خریدار یوسف شد
این زمن بستان و با من بیع کن
دست در دست منش نه بی سخن
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت پیرزنی که به ده کلاوه ریسمان خریدار یوسف شد
هست صد گنجش بها در انجمن
مه تو و مه ریسمانت ای پیرزن
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت احمد حنبل که پیش بشر حافی میرفت
احمد حنبل چنین گفتی که من
گوی بردم در احادیث و سنن
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت محمود که مهمان گلخن تاب شد
گفت آخر گلخنی امشب ز من
عذر خواهد من سرش برم ز تن
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » سقایی که از سقای دیگر آب خواست
دیگری گفتش که پندارم که من
کردهام حاصل کمال خویشتن
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت رازجویی موسی از ابلیس
گفت دایم یاددار این یک سخن
من مگو تا تو نگردی همچومن