عطار » منطقالطیر » عزم راه کردن مرغان » تحیر بایزید
کی بود مرغی دگر را در جهان
طاقت آن راه هرگز یک زمان
عطار » منطقالطیر » عزم راه کردن مرغان » تحیر بایزید
هر دو آنجا برکشیدند آن زمان
غلغلی افتاد ازیشان در جهان
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت سلطان محمود و خارکن
گر مرا یاری کنی چه بود از آن
من کنم سود و ترا نبود زیان
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت مرد توبه شکن
گفت میگوید خداوند جهان
چون در اول توبه کردی ای فلان
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » گفتار عباسه دربارهٔ نفس
تا شود این نفس کافر یک زمان
یا مسلمان یا بمیرد در میان
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » پند دیوانهای با خواجهای ناسپاس
تو ز ناز خود نگنجی در جهان
میخرامی از تکبر هر زمان
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » نکتهای که شیخ بصره از رابعه پرسید
هر دو نگرفتم به یک دست آن زمان
این درین دستم گرفتم آن در آن
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت عنکبوت و خانهٔ او
چون رسانیدی بدان درگاه جان
خود نگنجی تو ز عزت در جهان
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت مردی گران جان که در بیابان به درویشی رسید
ماندهام در تنگنای این جهان
تنگ تنگ است این جهانم در زمان
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت خسروی که سگ تازی خود را رها کرد
رشته را بگسست و گفتش این زمان
سر دهید این بیادب را در جهان
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت حلاج که در دم مرگ روی خود را به خون خود سرخ کرد
چون شد آن حلاج بر دار آن زمان
جز انا الحق مینرفتش بر زبان
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » گفتگوی عیسی با خم آب
شد ز آب خم همی تلخش دهان
باز گردید و عجایب ماند از آن
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » گفتگوی سقراط با شاگردش در دم مرگ
نامرادی و مراد این جهان
تابجنبی بگذرد در یک زمان
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » گفتار مردی صوفی از روزگار خود
گر چو پرگاری بگردی در جهان
دل خوشی یک نقطه کس ندهدنشان
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » دولتی که سحرهٔ فرعون یافتند
یک قدم در دین نهادند آن زمان
پس دگر بیرون نهادند از جهان
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت مردی غازی و مردی کافر که مهلت نماز به یکدیگر دادند
خواست تا تیغی زند بر وی نهان
هاتفیش آواز داد از آسمان
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت یوسف و ده برادرش که در قحطی به چاره جویی پیش او آمدند و گفتگوی آنها
روی یوسف بود در برقع نهان
پیش یوسف بود طاسی آن زمان
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت یوسف و ده برادرش که در قحطی به چاره جویی پیش او آمدند و گفتگوی آنها
ده برادر برگشادند آن زمان
پیش یوسف از سر عجزی زفان
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت غلامان عمید خراسان و دیوانهٔ ژندهپوش
با کمرهای مرصع بر میان
هر یکی را نقره خنگی زیر ران
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت مردی که خری به عاریت گرفت و آنرا گرگ درید
هر دو تن میآمدند از ره دوان
تا بنزد میر کاریز آن زمان