مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۸۴ - بیان آنک در هر نفسی فتنهٔ مسجد ضرار هست
مسجد اهل قبا کان بد جماد
آنچ کفو او نبد راهش نداد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۸۸ - شکایت گفتن پیرمردی به طبیب از رنجوریها و جواب گفتن طبیب او را
ای مدمغ عقلت این دانش نداد
که خدا هر رنج را درمان نهاد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۹۰ - ترسیدن کودک از آن شخص صاحب جثه و گفتن آن شخص کی ای کودک مترس کی من نامردم
آن دهل را مانی ای زفت چو عاد
که برو آن شاخ را میکوفت باد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۹۰ - ترسیدن کودک از آن شخص صاحب جثه و گفتن آن شخص کی ای کودک مترس کی من نامردم
روبهی اشکار خود را باد داد
بهر طبلی همچو خیک پر ز باد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۹۵ - طعن زدن بیگانه در شیخ و جواب گفتن مرید شیخ او را
آن یکی یک شیخ را تهمت نهاد
کو بدست و نیست بر راه رشاد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۹۷ - دعوی کردن آن شخص کی خدای تعالی مرا نمیگیرد به گناه و جواب گفتن شعیب علیه السلام مرورا
کان سیاهی بر سیاهی اوفتاد
هر دو خط شد کور و معنیی نداد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۰۳ - عذر گفتن فقیر به شیخ
گشت مشکلهاش حل وافزون ز یاد
از پی هر مشکلش مفتاح داد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۰۳ - عذر گفتن فقیر به شیخ
هفت دریا گر شود کلی مداد
نیست مر پایان شدن را هیچ امید
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۱۲ - منازعت چهار کس جهت انگور کی هر یکی به نام دیگر فهم کرده بود آن را
یک درمتان میشود چار المراد
چار دشمن میشود یک ز اتحاد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۱۳ - برخاستن مخالفت و عداوت از میان انصار به برکات رسول علیه السلام
آفرین بر عشق کل اوستاد
صد هزاران ذره را داد اتحاد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۱۳ - برخاستن مخالفت و عداوت از میان انصار به برکات رسول علیه السلام
ز اختلاف خویش سوی اتحاد
هین ز هر جانب روان گردید شاد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۱۵ - حیران شدن حاجیان در کرامات آن زاهد کی در بادیه تنهاش یافتند
حاجیان آنجا رسیدند از بلاد
دیدهشان بر زاهد خشک اوفتاد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۱۵ - حیران شدن حاجیان در کرامات آن زاهد کی در بادیه تنهاش یافتند
قوم دیگر را یقین در ازدیاد
زین عجب والله اعلم بالرشاد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱ - سر آغاز
مر یقین را چون عصا هم حلق داد
تا بخورد او هر خیالی را که زاد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۴ - بازگشتن به حکایت پیل
آن یکی همره نخورد و پند داد
که حدیث آن فقیرش بود یاد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۳ - دعوت باز بطان را از آب به صحرا
پس صفات آدمی شد آن جماد
بر فراز عرش پران گشت شاد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۵ - روان شدن خواجه به سوی ده
گام در صحرای دل باید نهاد
زانکه در صحرای گِل نبوَد گشاد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۶ - رفتن خواجه و قومش به سوی ده
بر امید زندهای کن اجتهاد
کاو نگردد بعدِ روزی دو جماد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۰ - چرب کردن مرد لافی لب و سبلت خود را هر بامداد به پوست دنبه و بیرون آمدن میان حریفان کی من چنین خوردهام و چنان
لاف تو ما را بر آتش بر نهاد
کان سبال چرب تو بر کنده باد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۳ - تشبیه فرعون و دعوی الوهیت او بدان شغال کی دعوی طاوسی میکرد
او هم از نسل شغال ماده زاد
در خم مالی و جاهی در فتاد