رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۵
جز به مادندر نماند این جهان گربهروی
با پسندر کینه دارد همچو بادختندرا
عنصری » اشعار منسوب » شمارهٔ ۱
جز بمادندر نماند این جهان کینه جوی
با پسندر کینه دارد همچو با دختند را
قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۹ - در مدح ابومنصور وهسودان
روز کوشیدن زمین از دست او گردد تهی
روز بخشیدن زمان از دست او خواهد فرار کذا
قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۶ - در مدح میر ابوالهیجا منوچهر
گر بنزدیک من آید بی درنگ آن ماه روی
میر ابوالهیجا نیابد جای چندان بی درنگ کذا
منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۷ - در شرح شکایت
گاه توبه کردن آمد از مدایح و ز هجی
کز هجی بینم زیان و از مدایح سود نی
گر خسیسانرا هجی گویی، بلی باشد مدیح
گر بخیلانرا مدیح آری، بلی باشد هجی
روزگاری پیشمان آمد، بدین صنعت همی
[...]
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۶۴ - در تهنیت
ای خداوندی که بر روی زمین فرمان تو
چون قضای آسمان شد نافذ فی کل شیی
پیش قدرت پشت گردون از تواضع داده خم
نزد رایت روی خورشید از خجالت کرده خوی
سرو آزاد ار قبول بندگی یابد ز تو
[...]
میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۲- سورة البقره » بخش ۴۸ - ۱۴ - النوبة الثالثة
کفر و ایمان را هم اندر تیرگی هم در صفا
نیست دار الملک جز رخسار و زلف مصطفی
روی و مویشگر بصحرا ناوریدی قهر و لطف
کافری بی برک ماندستی و ایمان بینوا
میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۳- سورة آل عمران- مدنیة » ۱۲ - النوبة الثالثة
تا ترا دامن گرد گفتار هر تر دامنی
بنده پندار خویشی بنده اللَّه نیی
میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۳- سورة آل عمران- مدنیة » ۱۵ - النوبة الثالثة
این عزّ سماوی و فرّ خدایی.
کفر و ایمان را هم اندر تیرگی و هم صفا
میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۲۸- سورة القصص- مکیة » ۱ - النوبة الثالثة
از تعجّب هر زمان گوید بنفشه کای عجب
بو سعید از آن قدم برگشت و این بیت همی گفت:
هر که زلف یار دارد چنک چون در ما زند؟
و فاؤک لازم مکنون قلبی
سعدالدین وراوینی » مرزباننامه » باب پنجم » در دادمه و داستان
ای برادر گر مزاج از فَضله خالی آمدی
ای برادر گر مزاج از فَضله خالی آمدی
ور قوایِ ماسک و دافع نبودی در بدن
طفل را از پایهٔ اوّل نبودی برتری
فعلِ طبع از راهِ تسخیرست بی هیچ اختیار
[...]
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۶۲
من ز می کی توبه کردم این چه بهتان است هی
توبه و من حاش لله توبه کی کردم ز می
ساقیا برخیز و آبِ معنوی در جام ریز
دیگران را تن به جان زندهست و ما را جان به وی
پادشاه و ملک و درویش و قناعت ما و عشق
[...]
ابن یمین » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ٧ - ایضاً له در مدح شمس الدین علی
در شهوار از بنا گوش خود ار تابان کند
در قران بینی بفال سعد ماه و مشتری
ابن یمین » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ٧ - ایضاً له در مدح شمس الدین علی
ذره وارم میل دل سوی هوا دانی چراست
زانکه دارم دلبری چون آفتاب خاوری
ابن یمین » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ٧ - ایضاً له در مدح شمس الدین علی
از برم دل ترکتاز طره هندوت برد
آن سیاه از پر دلی آغاز کرد این کافری
ابن یمین » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ٧ - ایضاً له در مدح شمس الدین علی
با همه بی برگی از وی بر توان خوردن اگر
آدمی هرگز تواند گشت همراز پری
ابن یمین » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ٧ - ایضاً له در مدح شمس الدین علی
با تو چون دارد عنایت خسرو روی زمین
گرچه شیرین جهان باشد به چنگش آوری
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۳۷
چون بر آرد آفتاب از قلب دریا ماهئی
دیدم اندر قعر و نام یار شد روشن مرا
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » ترکیبات » شمارهٔ ۱ - المسمط المثمن فی نعت النبی الامی العربی الهاشمی القرشی
یا جمیع المسلمین صلوا علی خیرالوری
قائد الغر الذی فاحت به ریح الهدی
مصطفی مسند نشین بارگاه اصطفا
مطلع صبح نبوت آفتاب انبیا
مفتی درس الهی صوفی صفِّ صفا
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » ترکیبات » شمارهٔ ۳ - فی مدح الشیخ الاعظم سلطان اعاظم المشایخ مرشد الحق و الدین ابواسحق الکازرونی قدس سره
هیچ می دانی که در این ره کرا رهبر کنی
مرشد الدین قدوة الاقطاب ابواسحق را