گنجور

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۳

 

باز نامد قاصدی کامد بسویت، سوی من؛

دید چون روی تو، نتوانست دیدن روی من!

چون نیفتم از پیش، کز یک نگه بیرون کشید

هر چه آهو در حرم بود، از حرم آهوی من؟!

چاره ی بیماری خود، ناید از دستم طبیب؛

[...]

آذر بیگدلی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۵

 

حسرتم این است در دل، کز فراق روی تو

چون سپارم جان، سپارندم بخاک کوی تو

رفتم از کوی تو گریان، لیک رشکم میکشد؛

کز سرشکم غیر خواهد جست راه کوی تو

دسته ی گل، صبح در دستت چو بینم در چمن

[...]

آذر بیگدلی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۴

 

هر کسی یار کسی، تو از من دلباخته گل

ز بلبل، شمع از پروانه سرو از فاخته

از دگر یاران ندارم چشم یاری، چون مرا

چشم زخم روزگار از چشم یار انداخته

سرو، سر از باغ بیرون کرد، کت بیند خرام؛

[...]

آذر بیگدلی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۷

 

چند روزی شد، که از من بی‌سبب رنجیده‌ای

بهر قتلم، با رقیبان مصلحت‌ها دیده‌ای

خجلتی داری، به سوی من نمی‌بینی؟! مگر

اینکه با خود دشمنت فهمیده‌ام، فهمیده‌ای؟!

تا نماند از تو امیدی مرا، از غیر هم

[...]

آذر بیگدلی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۳ - تاریخ وفات محمد امین خان بیگدلی (۱۱۸۳ ه.ق)

 

آه که خصمی نمود، دست به غارت گشود

شحنهٔ گردون که بود روز و شب اندر کمین

داد بتاراج باد، تازه گلی بس لطیف

کرد نهان زیر خاک، دانه دری بس ثمین

یعنی ازین معرکه، برد دلیری شجاع؛

[...]

آذر بیگدلی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱ - در زلزلهٔ کاشان فرماید

 

در طپش آمد زمین و، از روش ماند آسمان

الامان از فتنه ی آخر زمانی، الأمان

بندها بر پای دارم، هر یکی از صد کمند

تیرها بر سینه خوردم، هر یکی از صد کمان

بعد ازین میبایدم بگریست از جور زمین

[...]

آذر بیگدلی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode