گنجور

سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۵

 

ای جهان‌افروز دلبر ای بت خورشیدفش

فتنهٔ عشاق شهری، شمسهٔ خوبان کش

گاه آن آمد که از وصل تو بستانیم داد

زین جهان حیله‌ساز و روزگار کینه‌کش

باده‌ای خواهیم تلخ و مجلسی سازیم نغز

[...]

سنایی
 

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۰۹ - وقال ایضایمدح السلطان علاءالدنیا والدین تکش بن خوارزمشاه انارالله برهانه

 

ای ز رایت ملک و دین در نازش و در پرورش

ای شهنشاه فریدون فرّ اسکندرمنش

تیغ حکمت آفتاب گرم رو راپی کند

تاب عزمت آورد خاک زمین را در روش

مقتبس از شعلۀ رایت شعاع آفتاب

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۶۳

 

صبح دولت می دمد از روی آن خورشیدوش

در چنین فرخ صبوحی، ساقیا، یک جام کش

آتش ما کی فرو میرد بدین گونه که می

تا خط بغداد دارد ساقی و ما دجله کش

چون من از بازوی همت روز را بر شب زنم

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۵٠۵

 

گر بعیب انقلاب روزگار بی ثبات

میکشد ابن یمین از آشنائی سرزنش

مشفقی فرزانه ئی باید زهر تهمت بری

تا بگوش جان فرو خواند به پیغام از منش

کز صروف روزگار ایمن بود هر سفله طبع

[...]

ابن یمین
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۱۳

 

چون صبا آورد از زلفش نسیمی روح بخش

ای دل بیچاره جان را بر نسیم او ببخش

قسمتی کردند روز وصل جانان را ولی

محنت هجران او گفتا تو را اینست بخش

از کجا آورده ای این بوی روح افزا بگو

[...]

جهان ملک خاتون
 

جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - یک قصیده

 

شد چنان همراز با مقصود خود کاندر میان

نی حدیث نفس می گنجد نه الهام سروش

جامی
 

جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - یک قصیده

 

حال او بر سر وحدت دال و لب خاموش ازان

سر عرفان بشنو ای عارف ز گویای خموش

جامی
 

جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - یک قصیده

 

بزم عشرت برد ازین کاشانه صورت برون

همچنان از ساغر او اهل معنی جرعه نوش

جامی
 

جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - یک قصیده

 

هرکه را باشد چو او ذوق بقای جاودان

گو ره اوگیر و در نفی وجود خویش کوش

جامی
 

جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - یک قصیده

 

داغ شوق و زخم عشقش می برم با خود به حشر

تا ز خیل او شمارندم بدین داغ و دروش

جامی
 

جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - یک قصیده

 

جامی از حد شد خروش آن به که جانی پر خراش

بر دعای پیروان او کنی ختم این خروش

جامی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۰۷

 

پوست چون کرباس بر تن می‌درد زور جنون

ناصح بی درد می گوید که پیراهن بپوش

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۰۷

 

شبنم گستاخ رابنگر چه برد از بوستان

ازوفای لاله رویان دیده روشن بپوش

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۰۷

 

باسبکروحان بهار زندگی را بگذران

چشم باگل واکن وبا شبنم گلشن بپوش

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۰۷

 

جوشن داودی اینجا شاهراه ناوک است

از دل محکم زره در زیر پیراهن بپوش

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۰۷

 

خلوت عشق است و صد غماز صائب درکمین

رخنه در را ببند و دیده روزن بپوش

صائب تبریزی
 

سیدای نسفی » شهر آشوب » شمارهٔ ۲۴ - تماکو فروش

 

شوخ تماکو فروش هست سر تا پای غش

مارسانده بر لبش فریاد می سازد که کش

سیدای نسفی
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۲۲ - حافظ شیرازی قُدِّسَ سِرُّه

 

گرت هواست که با خضر همنشین باشی

نهان زچشم سکندر چو آب حیوان باش

باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش

بر جفایِ خار هجران صبر بلبل بایدش

رندِ عالم سوز را با مصلحت بینی چه کار

[...]

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۵۱ - مجذوب همدانی قدّس سرّه

 

من نگویم خدمت زاهد گزین یا می فروش

هر که‌حالت‌خوش کند در خدمتش چالاک باش

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۶ - اوحدی مراغه ای

 

ماجرای عشق را روزی بگویم پیش خلق

ورنگویم عاشقی خود می‌کند اظهار خویش

رضاقلی خان هدایت
 
 
۱
۲
sunny dark_mode