گنجور

ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱

 

ای خداوندی که پیر چرخ با چندین چراغ

خاک پایت را طلبکارست بهر توتیا

هست روشن نزد عقل دور بینت هرچه هست

آری آری از ازل غفلت قدر شد با قضا

گر بخواهد راست بینی های فکرصایبت

[...]

ابوالحسن فراهانی
 

ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴

 

خسرو ارباب دانش سرو اهل هنر

ای به استقلال در ملک سخن مالک رقاب

با وجود شعرهای آبدارت شاعری

دیگران را راست تصویر است بر بالای آب

معنیّت از بس بلندی تا برون آید ز لب

[...]

ابوالحسن فراهانی
 

ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۵

 

سرور ارباب همت خسرو اهل هنر

ای به استقلال در ملک کرم مالک رقاب

با ضمیرت لاف می دانم نزد در حیرتم

کز چه معنی تیغ در گردن فکنداست آفتاب

با وجود جود عامت خواهش کام از فلک

[...]

ابوالحسن فراهانی
 

ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۸

 

صاحبا شد مدتی تا شاهدان فکرتت

از طلبکاران خود دارند رخ اندر نقاب

شعر تو آب روان است و روانم تشنه است

چون روا داری که باشد تشنه محروم آب

لیک دوش از حامت گفت است طبع دوربین

[...]

ابوالحسن فراهانی
 

ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۹

 

خواجه آمد از سفر رفتم به قصد دیدنش

خادمان گفتند نزد خواجه کس را بار نیست

باز گردیدم به سوی کلبه خود منفعل

هیچ محنت بر هنرمندان چنین دشوار نیست

از قضا بعد از دو روزی خواجه را دیدم به خواب

[...]

ابوالحسن فراهانی
 

ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۱

 

حسبتالله به سست ای میر با من دوستی

چند گرمی های بی موقع دلم را خون کند

تیغ گویند آلت قطع است و بخشیدی به من

دین نشد کز قطع پیوند توام ممنون کند

لیک جرم او چه باشد با چنین کندی که اوست

[...]

ابوالحسن فراهانی
 

ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۵

 

می‌دهند از شوق آن رخساره جان از بهر آن

روز و شب خورشید و مه در خانه روشن کردنند

گر غباری داشتی در دل بیا بگذر بس است

از غریبانی که کویت را غبار دامنند

دوستند آنان که در اندیشه ی قتل منند

[...]

ابوالحسن فراهانی
 

ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۲

 

میر مادر منزل مردم بسی گرمی ولی

داری اندر منزل خود مشرب ورای دگر

گر کنی در منزل خود نیز گرمی باک نیست

چون نداریم از تو جز گرمی تمنای دگر

آفتاب عالمی می بایدت چون آفتاب

[...]

ابوالحسن فراهانی
 

ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۳

 

ای برادر بشنو از من پند اگر فرزانه ای

گوشه گیر از خلق و کنج عزلتی کن اختیار

زآن که با هرکس نشینی خواه نیک و خواه بد

یاز عشقش خسته گردی یا ز لطفش شرمسار

ور زتنهایی به تنگ آیی و گویی مشکل است

[...]

ابوالحسن فراهانی
 

ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۵

 

ای پسر گر هرزه خند و بی جا باشی چو گل

هرکجا هستی قرین آتش سوزان شوی

رو چو نرگس با حیا و سر به پیش افکنده باش

تا ز گلشن گر برون افتی به نرگس دان شوی

ابوالحسن فراهانی
 

ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۶

 

گرچه مستی می کند از قید غم فارغ تو را

چون زحد بگذشت از دیوانگی بدتر شود

مست شو اما نه چندانی که باشی بی خبر

از سر خود گر چو نرگس آتشت بر سر شود

ابوالحسن فراهانی
 

ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۷

 

اهل دنیا سخت نا اهلند گفتم ترکشان

چند دلجویی کنم با خلق و بدخویی کشم

گرچه شیر نیست دنیا نیست نزد همتم

آن قدر شیرین که از بهرش ترش رویی کنم

ابوالحسن فراهانی
 

ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۸

 

شکل ماه نو بدیدم در میان کهکشان

گفتم این تیری بود یارب گذاران از هدف

یا جمال یوسف مصر ملاحت را چو دید

با ترنج مه زلیخای فلک ببرید کف

ابوالحسن فراهانی
 

ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۹

 

شرط تأثیر ریاضت طینت پاک است و بس

گر نداری درد سر کمکش که نخلت بی‌برست

چون بری در کوره گل از وی گلاب آید برون

ور گذاری خار بر آتش برش خاکسترست

ابوالحسن فراهانی
 

ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۰

 

مال دنیا سایه است و اهل دنیا آفتاب

گر نمی دانی بگویم کز چه معنی ای عزیز

زآن که در وی پشت اگر کردی نهد سر درپیت

ابوالحسن فراهانی
 

ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۲

 

وصل بیش از هجر جان سوزد نبینی عندلیب

در خزان خاموش باشد در بهار افغان کند

کم به بستان رو بهار آخر شد و نشگفت گل

غنچه از شرم تو گل را چند در زندان کند

ابوالحسن فراهانی
 

ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۴

 

داده‌ام ایمان به کفر زلف آن ترسابچه

وه کزین سودا چه منت ها دگر بر دین نهم

برندارم سوز پشت پای او تا زنده‌ام

گوش بی‌چون زلف با او سر به یک بالین نهم

ابوالحسن فراهانی
 
 
sunny dark_mode