ای خداوندی که پیر چرخ با چندین چراغ
خاک پایت را طلبکارست بهر توتیا
هست روشن نزد عقل دور بینت هرچه هست
آری آری از ازل غفلت قدر شد با قضا
گر بخواهد راست بینی های فکرصایبت
می برد از قامت گردون گردان انحنا
گر به صورت دیگری بر خویش بندد طرز تو
کی به معنی چون تو گردد ای کفت کان سخا
گرچه میگردد به صورت آسیا چون آسمان
آسمانی برنمی آید ز دست آسیا
ای ز تو رونق گرفته کار دولت هم چنان
کز نصیر المله جدّت دین جدّم مرتضا
ماجرایی داشتم با عقل دوراندیش دوش
گرچه گستاخی ست اما گوش کن این ماجرا
گفتمش ای از تو روشن خانه ی دل را چراغ
گفتمش ای از تو حاصل عالم جان را ضیا
با وجود التجا یارب چرا کارم نساخت
آن که کار خلق می سازد بدون التجا
آن که هرگز جز وفای وعده از وی کس ندید
با وفاداران خلاف آن به فعل آرد چرا
یارب از کم طالعی های من است این گفت نه
گفتم از بسیاری شغل وی است این گفت لا
گفتمش پس چیست گفتا لطف عامش می کنند
وعده های خوب و خوبان را نمی باشد وفا
بیش ازین تصدیق نیکو نیست هنگام دعاست
کز دعاگویان دعا خوشتر ز عرض مدعا
تا نباشد در زمانه از غم و شادی گریز
دوستت بیگانه ی غم باد و دشمن آشنا
در جهان باشی به عیش و خرّمی ضرب المثل
تا مثل باشد که یار بی کسان باشد خدا
مطلب دنیا و دینت باد حسب المدعا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به ستایش خداوند میپردازد و از او به عنوان منبع روشنایی و هدایت یاد میکند. او از عقل و درک انسانی سخن میگوید و بیان میکند که هرچه در عالم وجود دارد، با اراده خداوند شکل میگیرد. شاعر دربارهٔ مسألهٔ دعا و پاسخ خداوند به آن بحث میکند و میگوید که گاهی انتظار برآورده شدن دعاها بیپاسخ میماند، و این نتیجهٔ کمتوجهی انسان است. در عین حال، روی امور دنیا و دین تأکید دارد و به اعتقادش، دوستی خداوند در میان همهٔ انسانها باید خود را نشان دهد. در نهایت، شاعر خواستههای خود را با زبانی توصیفی و شاعرانه مطرح میکند و به مفهوم عشق و دوستی در زندگی اشاره میکند.
هوش مصنوعی: این بیت به خداوند اشاره دارد و بیانگر این است که چرخ گردون (دنیا) با نورهایی که دارد، در واقع به قدری درخشش و بزرگی دارد که از خاک پای تو طلبکار است. این نشاندهنده عظمت و قدرت خداوند است و اینکه حتی پدیدههای بزرگ و نورانی دنیا نیز به نوعی در برابر او احساس نیاز و کمبود میکنند.
هوش مصنوعی: هر چیزی که وجود دارد، به وضوح برای عقل تیزبین قابل درک است. همچنین، از ابتدای آفرینش، غفلت و نادانی موضوعی مقدر شده است که بر اساس تقدیر پیش میرود.
هوش مصنوعی: اگر بخواهی، حقیقت را با دقت میتوانی ببینی و اندیشههای صحیحی که داری، تو را از کجرویهای دنیا نجات میدهد.
هوش مصنوعی: اگر کسی به شیوهای دیگر خود را زینت کند، آیا میتواند به معنای تو تبدیل شود، ای کسی که سرشار از لطف و بخشش هستی؟
هوش مصنوعی: اگرچه زمین به دور خود میچرخد و مانند آسیا به نظر میرسد، اما از دست این چرخش، آسمانی به وجود نمیآید.
هوش مصنوعی: تو باعث رونق و پیشرفت امور حکومتی شدهای، همانطور که نسبت به نصیر المله، جد تو امام علی (ع) دین را یاری کرده است.
هوش مصنوعی: من دیروز تجربهای با عقل و شعورم داشتم. هرچند شاید هم گهای بیادبی باشد، اما لطفا به این داستان گوش بده.
هوش مصنوعی: به او گفتم، ای روشنیبخش خانه دل من، به تو اشاره میکنم، ای نور بخشنده به زندگی و جان انسانها.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه به تو پناه بردم، چرا مشکلم حل نشد؟ در حالی که دیگران بدون نیاز به پناه و دعا، موفقیتهایی به دست میآورند.
هوش مصنوعی: آن کسی که هرگز جز وفای به وعده از او چیزی ندیده، چرا باید با وفاداران بر خلاف آن عمل کند؟
هوش مصنوعی: ای پروردگارا، این کم دانشی من است که نتوانستم چیزی بگویم، و او این را گفت؛ نه اینکه از زیاد بودن کارها و مشغلههای او باشد که به این گفته نرسیدم.
هوش مصنوعی: به او گفتم پس چه چیزی وجود دارد؟ گفت که مهربانی عمومی وجود دارد. وعدههای نیکو به ما داده میشود، اما انسانهای نیکو به وعدههای خود عمل نمیکنند.
هوش مصنوعی: برتری در ارزیابی نیکو بودن دعا در این است که در زمان دعا، خود دعا کردن زیباتر و دلپذیرتر از بیان خواستهها و درخواستهاست.
هوش مصنوعی: تا زمانی که در این دنیا از غم و شادی دور نباشد، دوستیات مانند دشمنی آشنا خواهد بود و تنها غم و درد خواهد آورد.
هوش مصنوعی: اگر در دنیا به خوشی و شادی زندگی کنی، مثل این است که معشوقی داشته باشی که تنها باشد و هیچ کس دیگری نداشته باشد، و این به لطف خداوند است.
هوش مصنوعی: مضمون این جمله این است که آرزو میکنم دنیای تو و دینت با توجه به خواستهها و انتظاراتت باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عسکری شکر بود تو گو بیا می شکرم
ای نموده ترش روی ار جا بد این شوخی ترا
از که آمختی نهادن شعرهائی شوخ چم
گر برستی شاعران هرگز نبودی آشنا
کشه بربندی گرفتی در گدائی سرسری
[...]
پادشا بر کامهای دل که باشد؟ پارسا
پارسا شو تا شوی بر هر مرادی پادشا
پارسا شو تا بباشی پادشا بر آرزو
کآرزو هرگز نباشد پادشا بر پارسا
پادشا گشت آرزو بر تو ز بیباکی تو
[...]
تا دل من در هوای نیکوان گشت آشنا
در سرشک دیده ام کرد این دل خونین شنا
تا مرا بیند بلا با کس نبدد دوستی
تا مرا بیند هوی با کس نگردد آشنا
من بدی را نیک تر جویم که مرد مرا بدی
[...]
شاعران بینوا خوانند شعر با نوا
وز نوای شعرشان افزون نمی گردد نوا
طوطیانه گفت و نتوانند جز آموخته
عندلیبم من که هر ساعت دگر سازم نوا
اندران معنی که گوید بدهم انصاف سخن
[...]
ای جهانداری که هستی پادشاهی را سزا
در جهانداری نباشد چون تو هرگز پادشا
از بشارتهای دولت وز اشارتهای بخت
شاه پیروز اختری و خسرو فرمانروا
پادشاهی یافته است از نام تو عز و شرف
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.