فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۳ - رفتن ویس از مرو شاهجان به کوهستان
به دست چاره دامی کرد و بنهاد
به شاهنشاه پیغامی فرستاد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۴ - رفتن رامین به همدان به جهت ویس
بپیچیدند بر هم مُرد و شمشاد
ز شادی هر دوان را گریه افتاد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۵ - آگاه شدن موبد از رفتن رامین نزد ویس
چو شاه این نامه زی ویرو فرستاد
همان گه مهتران را آگهی داد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۵ - آگاه شدن موبد از رفتن رامین نزد ویس
هم او زد پس همو برداشت فریاد
بدان تا باشد از دو گونه بیداد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۵ - آگاه شدن موبد از رفتن رامین نزد ویس
از آن پس کاو ز دست ما بیفتاد
چرا پیمود بر ما این همه باد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۶ - پاسخ فرستادن ویرو پیش موبد
همان گه نزد ویرو کس فرستاد
که ما را کردی از اندیشه آزاد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۷ - سرزنش کردن موبد ویس را
به آتشگاه چیزی بی کران داد
که نتوان کرد آن را سر به سر یاد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۷ - سرزنش کردن موبد ویس را
ز مرو اندر بیابان رفت چون باد
ندیده روی او را آدمیزاد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۸ - گردیدن شاه موبد به گیتى در طلب ویس
که رنجم را ببرد از ناگهان باد
همان آتش به جان من درافتاد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۸ - گردیدن شاه موبد به گیتى در طلب ویس
به مرو شایگان مژده درافتاد
که آمد شاه موبد با دل شاد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۹ - نامه نوشتن رامین به مادر و آگاه شدن موبد
به دست و پای مادر اندر افتاد
هزاران بوسه بر دستش همی داد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۹ - نامه نوشتن رامین به مادر و آگاه شدن موبد
به آب پاک و خاک و آتش و باد
به فرهنگ و وفا و دانش و داد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۹ - نامه نوشتن رامین به مادر و آگاه شدن موبد
همان گه مادرش نامه فرستاد
به نامه کرد رفته یک به یک یاد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۹ - نامه نوشتن رامین به مادر و آگاه شدن موبد
چو چشم شاه موبد بر وی افتاد
همه شغل جهان او را شد از یاد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۰ - نشستن موبد در بزم با ویس و رامین و سرود گفتن رامین به حال خود
چو ویس لاله رخ را می همی داد
نهان از شاه گفتش ای پریزاد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۰ - نشستن موبد در بزم با ویس و رامین و سرود گفتن رامین به حال خود
تو از من شاد باشی من ز تو شاد
مرا تو یاد باشی من ترا یاد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۰ - نشستن موبد در بزم با ویس و رامین و سرود گفتن رامین به حال خود
اگر یزدان همه کامی ترا داد
مرا شاید، همیشه همچنین باد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۰ - نشستن موبد در بزم با ویس و رامین و سرود گفتن رامین به حال خود
نه دایه هیچگونه پاسخش داد
نه کس بشنید چندان بانگ و فریاد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۱ - آگاهى یافتن موبد از قیصر روم و رفتن به جنگ
همه کس را به گیتی من دهم داد
مرا از بخت خود صد گونه فریاد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۴ - آمدن رامین به دز اشکفت دیوان پیش ویس
رسولی تو از آن دست و کف راد
که تا جاوید طوق گردنم باد