گنجور

 
۱
۱۰
۱۱
۱۲
۱۳
۱۴
۲۰۳
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۰ - در مدح ابونصر مملان

 

فلک نکند چنین کاری که مردم را چنان باید

تو هر کاری که مردم را چنان باید چنان کردی

۱ بیت
قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۰ - در مدح ابونصر مملان

 

کسی کاندر روان او روا نشد کین تو روزی

روانش را گرفتار بلای جاودان کردی

۱ بیت
قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۰ - در مدح ابونصر مملان

 

بکان زعفران ماند بروز رزم تیغ تو

بسا چون ارغوان رویان کزان چون زعفران کردی

۱ بیت
قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۰ - در مدح ابونصر مملان

 

بسا جستند کین تو سنانها برده بر گردون

که جسم چشم ایشان را بساعت بر سنان کردی

۱ بیت
قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۰ - در مدح ابونصر مملان

 

کفت چون ابر نوروزی گهر بارد شبان روزی

برای زائران از زر چو باغ اندر خزان کردی

۱ بیت
قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۰ - در مدح ابونصر مملان

 

ز جود تو من از گیتی بنعمت داستان بردم

بنعمت مر مرا همچو سخایت داستان کردی

۱ بیت
قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۰ - در مدح ابونصر مملان

 

بسان کاوه من بودم نژند از دست ضحاکان

تو افریدون مرا همچون درفش کاویان کردی

۱ بیت
قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۰ - در مدح ابونصر مملان

 

مرا در آسمان بردی بجای خانه پستم

کنون چون همت خویشم مکان در آسمان کردی

۱ بیت
قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۰ - در مدح ابونصر مملان

 

ببامش چون گذر کردی و می خوردی بنامش بر

یکی را چون سما کردی یکی را چون جهانکردی

۱ بیت
قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۰ - در مدح ابونصر مملان

 

شدی زی خانه میران و در حشمت سر ایشان

فراز آسمان بردی و جفت اختران کردی

۱ بیت
قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۰ - در مدح ابونصر مملان

 

بقا بادت به پیروزی و هر روزی بقا بادت

که خصمان را و خویشان را بدیدن شادمان کردی

۱ بیت
قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مثنوی

 

همی آن کند با من از نیکوئی

که گر باز گویم ترا نگروی

۱ بیت
قطران تبریزی
 

منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۴ - در صنعت «جمع و تقسیم» و مدح فرماید

 

بزن ای ترک آهو چشم آهو از سر تیری

که باغ و راغ و کوه و دشت پر ماه‌ست و پر شعری

یکی چون خیمهٔ خاقان، دوم چون خرگه خاتون

سیم چون حجرهٔ قیصر، چهارم قبهٔ کسری

گل زرد و گل خیری و بید و باد شبگیری

[...]

۵۴ بیت
منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۷ - در شرح شکایت

 

گاه توبه کردن آمد از مدایح و ز هجی

کز هجی بینم زیان و از مدایح سود نی

گر خسیسانرا هجی گویی، بلی باشد مدیح

گر بخیلانرا مدیح آری، بلی باشد هجی

روزگاری پیشمان آمد، بدین صنعت همی

[...]

۱۸ بیت
منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۹

 

نوروز برنگاشت به صحرا به مشک و می

تمثالهای عزه و تصویرهای می

بستان بسان بادیه گشته‌ست پرنگار

از سنبلش قبیله و از ارغوانش حی

صد کارگاه ششترکرده‌ست باغ لاش

[...]

۲۸ بیت
منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۷۳ - در مدح خواجه ابوسهل زوزنی

 

نوروز روزگار نشاطست و ایمنی

پوشیده ابر دشت به دیبای ارمنی

بر یاسمین عصابهٔ در منضد است

بر ارغوان طویلهٔ یاقوت معدنی

خیل بهار خیمه به صحرا برون زند

[...]

۳۳ بیت
منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱۰ - در وصف خزان و مدح سلطان مسعود غزنوی

 

آب انگور خزانی را خوردن گاهست

که کس امسال نکرده‌ست مر او را طلبی

۱ بیت
منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱۰ - در وصف خزان و مدح سلطان مسعود غزنوی

 

اینچنین آسان فرزند نزاده‌ست کسی

که نه دردی متواتر بگرفتش، نه تبی

۱ بیت
منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱۰ - در وصف خزان و مدح سلطان مسعود غزنوی

 

دو تکز در شکم هریک ، نه بیش و نه کم

نه در ایشان ستخوانی، نه رگی، نه عصبی

۱ بیت
منوچهری
 
 
۱
۱۰
۱۱
۱۲
۱۳
۱۴
۲۰۳
 
تعداد کل نتایج: ۴۰۴۷